Ad


اسماعیل خویی شاعر معاصر در ۸۳ سالگی در لندن درگذشت / تریبون هنر

تریبون هنر: اسماعیل خویی شاعر معاصر درگذشت. او در ۸۳ سالگی در لندن دار فانی را وداع گفت.

او که مدتی در بستر بیماری بود، امروز (چهارم خردادماه ۱۴۰۰) در لندن از دنیا رفت.

به گفته دخترش، او از روز جمعه (۳۱ اردیبهشت‌ماه) و در پی ذات‌الریه شدید در بیمارستان بستری شده بود.

او که در سال ۱۳۱۷ در شهر مشهد زاده شده بود سه دهه پایانی عمر خود را در شهر لندن گذراند.

اشعار او به چندین زبان دیگر نیز از جمله فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

اسماعیل خویی از پایه‌گذارانِ کانون نویسندگان ایران به شمار می‌رود و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران آن کانون بود.

او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشسرای عالی تهران آغاز کرد. پس از دریافت مدرک کارشناسی در رشته فلسفه و علوم تربیتی، با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت.

اسماعیل خویی در سال ۱۳۴۴ با دریافت مدرک دکترا به ایران بازگشت و در دانشسرای عالی تهران که بعدتر به تربیت معلم تغییر نام داد، مشغول تدریس شد.

او در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی فریدریش روکرت را از آن خود کرد. جایزه ادبی شهر کوبورگ، که هر دو سال یک بار به نویسنده و ادیبی از خاور میانه و نزدیک تعلق می‌گیرد.

او از اردواجش با «رکسانا صبا» دختر موسیقی‌دان پرآوازه ابوالحسن صبا دو دختر بنام‌های سبا و سُرایه دارد.

 

آثار او

اولین دفتر شعر اسماعیل خویی «بیتاب» نام دارد که در سال ۱۳۳۵ در مشهد منتشر شد. از آثار اسماعیل خویی می‌توان به «بر خنگ راهوار زمین»، «بر بام گردباد»، «از صدای سخن عشق»، «ما بودگان»، «نهنگ در صحرا»، «جهان دیگری می‌آفرینم» و … اشاره کرد. او از ادامه دهندگان جریان شعری که توسط نیما یوشیج ابداع شد به شمار می آید.

 

شعری از او:

شعری از اسماعیل خویی:

بار دگر به سوی کجا

و پس چرا
من باز در میان شما
تنها می‌مانم

می‌دانم کبوتری هم اگر باشم
جز مشتی بال و نفس نیستم
و کیست از شما که نداند
من کبوتری هم اگر باشم
هرگز آموخته‌ی قفس نمی‌شوم
و هیچ‌گاه خانگی هیچ کس

آزادم آزادم آزاد
و خوب می‌دانم
آزادی مثل هوای بامدادی خوب است
اما چراست
از خود می‌پرسم
و از کجاست
که در دلم همیشه غروب است

آزادم
آن‌چنان که تو گویی
نه از میان خاک زادم
نه از زهدان آب و
نه از پشت آفتاب

آزادم آری آزادم
آن‌چنان که تو پنداری
از خاندان بادم
و باد
باد
از چهار سو باد
از هزار سو باد

آه بار دگر چمدانم را
باید
باید
باید
ببندم
سوی کجا؟
چه می‌دانم
شاید دلم برای کجا تنگ است
شاید
چه می‌‌دانم من
من چه می‌‌دانم
شاید
شاید دلم برای خدا تنگ است
شاید دلم برای شما

تاریخ انتشار :۴ خرداد ۱۴۰۰

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • فیوریوسا

    تریبون هنر: سال ۲۰۲۴ برای صنعت سینما با ناامیدی‌هایی در گیشه نیز همراه بود، با فیلم‌هایی که باوجود بودجه‌های کلان و انتظارهای بالا، در جذب مخاطبان ناکام ماندند و برخی از آثار بزرگ سال نه‌تنها نتوانستند هزینه‌های خود را جبران کنند، بلکه نقدهای منفی گسترده‌ای را نیز به همراه داشتند. […]

  • یک هیأت انتخاب پربحث برای فیلم فجر با نگاهی به رکورداران ۴۳ دوره

    تریبون هنر: ایسنا نوشت: معرفی اعضای هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر در حالی با واکنش‌های مثبت و منفی همراه بوده که هنوز مشخص نیست چه فیلم‌هایی متقاضی حضور در این رویداد شده‌اند و اگر اسامی این متقاضیان هم اعلام شود، شاید بتوان در آینده قضاوت منطقی‌تری درباره عملکرد هیأت انتخاب […]

  • فیلم زودپز؛ قدمی رو به جلو برای تمام چهره هایش

    تریبون هنر: زودپز ششمین فیلم سینمایی رامبد جوان در مقام کارگردان است. رامبد جوان به عنوان کارگردان، کارنامه قابل اعتنایی در عرصه سینما دارد. او در عمده فیلم هایی که ساخته توانسته نظر مثبت مخاطب را به خود جلب کند و فیلم هایش عمدتا ضمن موفقیت در گیشه، دارای شاخص […]

  • مرگ آلن دلون؛ روزگار سپری شدن زیبایی های ناب

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: آلن دلون، یکی از نمادهای زیبایی جهان بود. مرگش به یادمان می رود که ما در روزگاری سپری شده زندگی می کنیم، روزگاری سپری شدن زیبایی های ناب. مرگ آلن دلون هشدار زندگی است. انگار زندگی فریاد می زند: آهای، حواست باشه. آلن دلون هم […]

  • یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده، جز بهروز خان

    تریبون هنر _ بابک نوری: اگر اون جوری که سینما رو به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند نگاه کنیم خیلی از ماها با قهرمانها و ضدقهرمانهای سینمای قبل, عاشق و شیفته سینما شدیم و با اون‌ها مشق سینما کردیم … بهروزخان وثوقی ، ناصرخان ملک […]

Ad
Ad
Ad
Ad