جواد طوسی: مسعود کیمیایی هیچ موقع با یک حضور و منش انفعالی با انسان، جامعه و دنیای پیرامونش روبرو نشده
جواد طوسی، منتقد و روزنامه نگار برجسته در سالروز میلاد مسعود کیمیایی، تحلیل تازه و تامل برانگیزی از این کارگردان بزرگ سینمای ایران ارائه داده استتریبون هنر: شب پنج شنبه هفتم مردادماه، به مناسبت میلاد مسعود کیمیایی، کارگردان بزرگ سینمای ایران، تعدادی از هنرمندان در جمعی خصوصی یاد این هنرمند ارزشمند را گرامی داشتند.
جواد طوسی، منتقد و روزنامه برجسته از جمله چهره های حاضر در جمع خصوصی ای بود که به مناسبت میلاد مسعود کیمیایی، کارگردان شاخص و جریان ساز سینمای ایران برگزار شد.
جواد طوسی در تحلیل سینمای مسعود کیمیایی طی سخنانی اظهار داشت: مدتی پیش در مراسم تشییع عباس کیارستمی شرکت کردیم و حالا با یکی دیگر از افراد پایمرد آن نسل به بهانه سالگرد تولدش داریم همدلی و همراهی می کنیم. این فصل مشترک های مرگ و زندگی واسطه و عاملش چیست؟ سینما.
یعنی یک بهانه، محملی که ما را دور هم جمع کرده و در یک فاصله زمانی نه چندان طولانی از مرگ، به تولد، حیات، بقا و ادامه زندگی رسیدیم. این بهانه و محمل، سینماست
فیلمسازی که داریم سالگرد تولدش را تبریک می گوییم از دومین فیلمش در آن سنین جوانی مرگ آکاه بود. یعنی یک نگاه کاملا تراژیک داشت ولی هیچ موقع با یک حضور و منش انفعالی با انسان، جامعه و دنیای پیرامونش روبرو نشده و این به عقیده من یک تشخصی برای فیلمساز است. تداوم حضور و شناسنامه دار بودن در تک تک آن جزئیاتی که می شود مفصل درباره اش صحبت کرد. انسان، اخلاقیات و مانیفستی که در یک دوران و جامعه تغییر یافته انگار به بایگانی تاریخ ملحق شده ولی فیلمساز ما نمی خواهد با این واقعیت تلخ کنار بیاید و الگو و موارد پیشنهادی خودش حوالت این دنیا و جامعه تغییر یافته است. از طریق آن فردیت، از طریق آن قهرمانی که در یک شرایط و دنیای خاکستری کماکان می خواهد موجودیت و بقای خودش را بر اساس آن دلایل متقاعد کننده حفظ کند
کیمیایی با انسان و جامعه کار دارد و منش و خصایص انسانی، به خصوص در دنیا و فضای معاصر ما، آن واقعیت عینی اش بیشتر احساس می شود. چند شب قبل اولین بار سر صحنه فیلمبرداری یکی از سکانس های فیلم قاتل اهلی رفتم. رابطه ای که بین شخصیت محوری این فیلم که نقشش را پرویز پرستویی بازی می کند با یک جوان نسل دیگری دیدم من را ناخودآگاه سر ذوق آورد. آن رخ به رخ شدن، آن تقابلی که هر کدام از این آدم ها در یک فاصله کاملا کوتاه ادبیات، لهجه، دنیا و مناسک خودشان را دارند و یک رابطه مرید و مرادی که کاملا با آن شرایط کلاسیک در تعارض است و با مناسبات عینی جامعه ما پهلو می زند، همه چیز در یک وضعیت کاملا کنایه آمیز و در عین حال منطبق بر رئالیسم و واقعیت جاری ست
همین نشانه ها و سرفصل ها ما و بقیه هم دلان و عاشقان دنیا و سینمای مسعود کیمیایی را سر ذوق می آورد، در جهت رسیدن به یک اثری که بتواند نسبتی با دنیا و جامعه معاصر داشته باشد و در واقع حدیث نفس زمانه ی فیلمسازی باشد که همچنان پایمردانه قصه و روایت خودش را بیان می کند و به آن قهرمان و ساحتی که بتواند یک نسبتی با واقعیت جاری داشته باشد پایبند است. بدون اینکه بخواهد خودش را محدود و مقید به یک دنیای انتزاعی بکند.
امیدوارم کماکان حضور جاری اش را بتوانیم در جامعه و فضای هنری خودمان حس بکنیم. فیلمسازی که به عقیده من انگار کم کم دارد نسل شان به سر می رسد. افرادی مثل مسعود کیمیایی که کماکان متکی به قصه و روایت پردازی هستند انگار دارند به یک قبیله گمنام ملحق می شوند. راهشان به عقیده من باید یک مقدار پایمردانه استمرار داشته باشد حالا با یک نشانه ها و مشخصه هایی که بتواندبا ذات و زبان سینما ارتباط لازمه را داشته باشد
منبع: اختصاصی تریبون هنر
تاریخ انتشار :۹ مرداد ۱۳۹۵