مصطفی زمانی: نقش من در شهرزاد حرص تماشاگر را در می آورد
من قرار بود از اول قباد را بازی کنمتریبون هنر: مصطفی زمانی دربار نقش فرهاد میگوید: «وقتی «شهرزاد» کار شد من مدام احساس میکردم شخصیت فرهاد یک چیزیش هست و یک چیزی کم دارد. بیتعارف بگویم این نقش با وجود تمام زحمتهای آقای فتحی نقش تختی است. درآوردن چنین نقشی واقعا سخت است. یک جایی مخاطب حرصش درمیآید که چرا فرهاد کاری نمیکند.»
و در ادامه توضیحاتش را اینطور کامل میکند: «من قرار بود از اول قباد را بازی کنم اما شهاب که فیلمنامه را خوانده بود بدون اینکه بداند قرار است من قباد را بازی کنم، گفته بود من فقط قباد را بازی میکنم. به من گفتند و قبول کردم اگر شهاب میآید او این نقش را بازی کند. گاهی وقتها به این مساله فکر میکنم شاید من باید برای بازی کردن نقش قباد ایستادگی میکردم! چون بازی کردن نقش فرهاد خیلی برایم دردسر شد و هیچ کس این را ندید که من یک نقش تخت را بازی کردم. مثل اینکه شما ماشینی داری و میتوانی با آن به صورت مارپیچ رانندگی کنی اما نه در جاده کفی مثل قم- کاشان. نمیتوانستم با فرهاد راه کج بروم.»
البته آنطور که زمانی میگوید شهاب حسینی نمیدانسته که این نقش به او پیشنهاد شده است: «وقتی فهمیدم شهاب میخواهد قباد را بازی کند، از قانونی پیروی کردم که به نظرم درست بود. آن قانون این بود که آدم نباید فیلمنامه خوب و کار کردن با کارگردان خوب را از دست بدهد و در این صورت است که مهم نیست نقش چه چیزی است. اما در ادامه این چالش به وجود آمد که کاراکتری به اسم شهرزاد در چالش میان این دو شخصیت کجا قرار میگیرد؟! از آنجایی که ترانه علیدوستی و شهاب حسینی زوج سینمایی هم هستند، به چشم و مغز خیلیها کنار هم قرار گرفتن این دو بهتر است و این کار را برای من سختتر کرد. این چالش برایم خیلی جذاب بود که آیا این تصمیم به من لذت داد؟ یا وقتی برمیگردی حاضری این راه را بروی؟ احساس میکنم در سری اول «شهرزاد» بار دیگر همین فضا و شرایط را انتخاب میکردم، یعنی حاضرم برگردم و باز هم نقش فرهاد را بازی کنم. مهم جایی است که ما برای آن میجنگیم و در ادامه مردن یا زنده ماندن خیلی اهمیت ندارد. اما حوزه این سریال با فرهاد، قباد، شهرزاد، بزرگ آقا و حسن فتحی حوزه وسیعی شد که از این جمع به من خیلی چیزها رسید و حتما از من هم به این جمع چیزهایی رسیده است. بخش دیگر چالش نقش فرهاد این بود که فرهاد و قباد در واقع یک شخصیت هستند. فکر نمیکنم کسی به این بخش توجه کرده باشد. فرهاد برای شهرزاد گریه میکرد اما قباد برای او دعوا به راه میانداخت. این دو یک نفرند و از آنجایی که انسان فیذاته از رخوت خودش خسته میشود، دوست دارد کاستیهایش را در دیگری ببیند. دلیل اینکه آدمها دوست دارند عصیان را تماشا کنند همین است. همه ما بالاخره از رخوت خودمان خسته میشویم. فرهاد و قباد هم کاستیهایشان را در هم میدیدند.»
تاریخ انتشار :۲۹ خرداد ۱۳۹۶