Ad

در ارشاد آدم‌های زیادی را نمی‌شناسم

حسین علیزاده: سالی یک‌بار اسم موسیقی را می‌آورند، بقیه سال به آن توهین می‌کنند

نکته مهم برای من حضور آقای شهبازیان و تماس آقای مرادخانی بود

تریبون هنر: این روزها بحث دعوت از رهبر میهمان ارکستر ملی که تا پیش از این تجربه‌ای در رهبری ارکستر نداشته و رزومه‌ای شناخته‌شده در دنیای موسیقی ارائه نکرده، در محافل مختلف داغ است.

این بحث‌ها جدای از ماجرای گرفتن چوب ارکستر موسیقی ملی ایران در دستان این رهبر جوان و گمنام، زمانی داغ‌تر شد که قطعه اعلام‌شده، برای اجرای «نینوا»، اثر ماندگار آهنگ‌ساز بنام ایرانی، حسین علیزاده بود. اولین سؤالی که مطرح می‌شد، این بود که آیا استاد خود اجازه اجرای این قطعه را به ایشان داده‌اند یا خیر؟

 

شما خودتان اجازه اجرای قطعه نینوا را به آقای وجدانی دادید؟

نینوا در آرشیو ارکستر ملی ایران است. من شخصا آقای وجدانی را نمی‌شناسم؛ اما آقای مرادخانی با من تماس گرفتند و من موافقت کردم. ایشان در مکالمه‌ای این مسئله را به من گفتند و من هم کنجکاوی نکردم؛ فقط پرسیدم خود آقای شهبازیان رهبری می‌کنند؟ که گفتند نه و رهبر میهمان است. دلیلش هم جوان‌گرایی است که در ارکستر کرده‌اند. از آنجایی که من عضو مؤثر جشنواره موسیقی جوان هستم و هنوز مدت زمان زیادی از برگزاری جشنواره هم نگذشته بود، ایشان یادآوری کردند مانند جشنواره جوان تصمیم دارند در ارکستر ملی هم به جوان‌ها میدان بدهند. به‌ همین ‌دلیل من هم کی و کجایش را نپرسیدم. به‌هرحال، ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک ارکسترهای رسمی ایران هستند و من بعید می‌دانم این اجرا از نینوا با ارکستر ملی و رهبری ایشان، اجرای عجیب‌وغریب یا بدی از آب دربیاید. به‌هرحال، ارکستر ملی رهبر دائمی دارد که تمامی فعالیت‌های ارکستر زیر نظر اوست و حتما آقای شهبازیان با حضور این رهبر میهمان موافقت داشته‌اند و خودشان هم نظارت دارند.

 

شما از انتقاد‌هایی که به حضور این رهبر جوان و گمنام شد، مطلع شدید؟

من دیدم که جاهایی چیزهایی نوشته‌اند. متأسفانه روزنامه‌ها خیلی بد نوشته بودند که مثلا رهبر دست‌پنجم و این نوع صحبت‌ها که باید به آنها گفت شما اول نتیجه را ببینید، بعد قضاوت کنید. نمی‌شود ندیده قضاوت کرد. به‌هرحال، این قطعه در آرشیو وجود داشت؛ اما باز هم به من اطلاع دادند و از روی ادب و احترام برای اجرای آن با من تماس گرفتند.

 

خودتان به تماشای اجرا می‌روید؟
فکر نمی‌کنم فرصت تماشای این برنامه را داشته باشم.

 

جناب علیزاده، زمانی که به شما اجرای نینوا از سوی ایشان اطلاع داده شد، برای شما سابقه رهبر مهم نبود؟

من معتقدم باید دفعه اولی اتفاق بیفتد. صرف‌نظر از سابقه، باید اجازه تجربه داد. من در ارشاد آدم‌های زیادی را نمی‌شناسم، شاید یکی، دو نفر را؛ چراکه رابطه اداری با کسی ندارم. بااین‌حال، حتی در جشنواره فجر هم این قطعه اجرا شد؛ درحالی‌که من نسبت به خود جشنواره فجر و نگاهی که به موسیقی دارد، موضع دارم؛ چراکه سالی یک بار اسم موسیقی را در آنجا با احترام می‌آورند و بقیه سال به آن توهین می‌کنند؛ اما در همان جشنواره، علی رهبری، نینوا را با ارکستر سمفونیک تهران رهبری کرد. من آن زمان در ایران نبودم؛ اما با من تماس گرفت و زمانی که فردی مانند رهبری تماس بگیرد، خب طبیعی است که پاسخ من مثبت است و من با کمال میل با ایشان موافقت کردم.

 

بنابراین شما مخالفتی با اجراهای مختلف از نینوا ندارید؟
خیر؛ در جاهای مختلف ایران و جهان بارها نینوا اجرا شده است و من هرگز مخالفت یا پافشاری با اجرای بخصوصی از این قطعه نداشته‌ام. دلیلش هم این است که احساس آهنگ‌ساز در قبال کاری که ساخته شده و بارها اجرا شده است، این است که دیگر این اثر تنها به خودش تعلق ندارد؛ ضمن اینکه ذاتا کسی که قرار است این قطعه را اجرا کند، نظر سوئی ندارد؛ بنابراین دلیلی ندارد آهنگ‌ساز موضعی جز موضع مثبت داشته باشد، مگر اینکه بحث نفع مالی باشد که من هرگز تا امروز چنین نگاهی نداشته‌ام و حتی یک بار هم ریالی از بابت اجراهای مختلف نینوا نه طلب و نه دریافت کرده‌ام. همیشه افتخاری بوده است و من از اجرای آن منافعی نداشته‌ام؛ اما هرگز مانع اجرا هم نشده‌ام. اگر قطعه‌ای است که مردم با آن خاطره دارند و ضرورت اجرای آن وجود دارد، لابد در اجرای آن هم کوشش خواهد شد. تا‌به‌حال ارکسترهایی مثل ارکستر پارسیان و ارکستر سمفونیک تهران آن را اجرا کرده بودند؛ اما ارکستر ملی اجرا نکرده بود.

 

شما خودتان زمانی که در شورای ارکستر ملی حضور داشتید، از بردیا کیارس که ایشان هم رهبر جوانی بودند، به‌عنوان رهبر استفاده کردید.
بله؛ من البته بردیا را از قبل می‌شناختم و از زمانی که مدیریت هنرستان موسیقی را بر عهده داشتم، خود ما در آن زمان با ایشان همکاری داشتیم. البته من بعد از آن زمان دیگر با ارکستر ملی ارتباطی نداشتم و همکاری‌ها قطع شد. به‌هرحال یک ارکستر باید پویا باشد. مسئله این است که در آن زمان اتفاقات خوبی داشت می‌افتاد؛ اما همیشه بی‌ثباتی گریبانگیر ارکسترها بوده و فعالیت‌ها تداوم پیدا نمی‌کنند. در آن زمانی که من در شورای ارکستر بودم، به من ثابت شد چقدر اعضای ارکستر برای کارکردن انگیزه دارند و چه ارتباط خوبی با هم دارند. مشکل آن ارکستر در آن زمان این بود که کمتر کارهای سفارشی و مناسبتی اجرا می‌کرد و در اکثر کشورهای دنیا، شرایط ارکسترهای دولتی نظیر ارکستر ملی هم این است که در اختیار باشند. همین است که بزرگ‌ترین ارکسترهای دنیا در بخش‌ خصوصی فعال هستند و هنرمندان باید درباره‌اش تصمیم بگیرند.

 

دیگر علاقه‌ای به حضور در شورای ارکستر ملی ندارید؟
یک چیز را که صد بار تجربه نمی‌کنند، در آن زمان مسئولان به هر دلیلی که ارکستر را به هم زدند، از ما یک عذرخواهی ساده هم نکردند. زمان‌هایی هست که افرادی که در رأس کاری قرار می‌گیرند، کمترین درکی از شرایط ندارند. به‌هرحال ارکسترهای دولتی در ساختارهای دولتی فعالیت می‌کنند و مانند ادارات که اگر یکی، دو روز پیاپی موضوعی را از کارمندی پیگیری کنی ممکن است به خشونت بینجامد، در آنجا هم چنین است. اما مسئله این است که در همه‌جای دنیا ارکسترهای دولتی ورای بیمه و امکانات و احترامی که دارند، یک دغدغه اصلی دارند، منظورم ارکسترهای آمریکا نیست بلکه همین کشورهای همسایه حتی… و این دغدغه چیزی نیست جز امتحانی که هرساله باید بدهند. البته که اعضای ارکستر آن را با رغبت انجام می‌دهند چراکه دوست دارند بگویند در بهترین ارکستر ساز می‌زنند و زمانی که می‌خواهند آلبومی منتشر کنند، به آن افتخار کنند. ما محلی فکر می‌کنیم و به‌همین‌دلیل بی‌ثباتی گریبانگیر کارهایمان است. به‌همین‌دلیل است که من در شورای ارکستر حضور ندارم. اما حضور آقای شهبازیان به‌عنوان همکار قدیمی من در این ارکستر برای من مهم است. ایشان در سال ۴٩ که من تازه از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل شده بودم، قطعه من را با عنوان «تار و ارکستر» رهبری کردند. فریدون شهبازیان از رهبران شاخص پیش از انقلاب بود که ارکستر رادیو را رهبری می‌کرد و ما از آن زمان با هم همکاری‌هایی داشتیم.

 

بنابراین سابقه روابط عمومی ایشان و نداشتن سابقه رهبری مسئله‌ای برای شما نبود؟
ببینید من ایشان را به قیافه نمی‌شناسم. این هم که سابقه روابط‌عمومی دارند، ممکن است همکاران شما از ایشان به صورت خصوصی دلخوری داشته باشند اما کار رهبری کاری است حرفه‌ای که در آن ارتباطات شخصی و خصوصی جایی ندارد و قرار نیست که دیگران از خود رهبر خوششان یا بدشان بیاید، نکته مهم برای من حضور آقای شهبازیان و تماس آقای مرادخانی بود.

تاریخ انتشار :۲۷ مهر ۱۳۹۶

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • فیلم زودپز؛ قدمی رو به جلو برای تمام چهره هایش

    تریبون هنر: زودپز ششمین فیلم سینمایی رامبد جوان در مقام کارگردان است. رامبد جوان به عنوان کارگردان، کارنامه قابل اعتنایی در عرصه سینما دارد. او در عمده فیلم هایی که ساخته توانسته نظر مثبت مخاطب را به خود جلب کند و فیلم هایش عمدتا ضمن موفقیت در گیشه، دارای شاخص […]

  • مرگ آلن دلون؛ روزگار سپری شدن زیبایی های ناب

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: آلن دلون، یکی از نمادهای زیبایی جهان بود. مرگش به یادمان می رود که ما در روزگاری سپری شده زندگی می کنیم، روزگاری سپری شدن زیبایی های ناب. مرگ آلن دلون هشدار زندگی است. انگار زندگی فریاد می زند: آهای، حواست باشه. آلن دلون هم […]

  • یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده، جز بهروز خان

    تریبون هنر _ بابک نوری: اگر اون جوری که سینما رو به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند نگاه کنیم خیلی از ماها با قهرمانها و ضدقهرمانهای سینمای قبل, عاشق و شیفته سینما شدیم و با اون‌ها مشق سینما کردیم … بهروزخان وثوقی ، ناصرخان ملک […]

  • سید جواد یحیوی؛ مجری ممنوع‌الفعالیتی که بازیگری پر کار شد

    تریبون هنر: حالا دیگر دیده شدن نام سید جواد یحیوی به عنوان بازیگر تئاتر اتفاقی تازه نیست چراکه او در این سال‌ها حضور مداومی روی صحنه داشته است. سید جواد یحیوی که نسل جدید تماشاگران شاید خاطره چندانی از اجراهایش در تلویزیون نداشته باشد، در پی ممنوعیتی که سال‌ها پیش […]

  • نامه علیرضا داوودنژاد به عطاران، پیروزفر، طناز طباطبایی، ترلان پروانه و زهرا داودنژاد

    تریبون هنر: علیرضا داودنژاد درباره اکران افتتاحیه فیلم سینمایی «مصائب شیرین ۲»نامه ای را خطاب به رضا عطاران، پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، ترلان پروانه و زهرا داودنژاد منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر،چهارشنبه سپری شده ۴ مرداد ماه در پردیس سینمایی «ایران مال» مراسم افتتاحیه فیلم «مصائب شیرین ۲» در […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad