Ad

خاطره های شریفی نیا از گذشته و ارتباطش با شهید بهشتی، شهید رجایی و علی شریعتی

محمدرضا شریفی نیا: مقام معظم رهبری اوایل انقلاب نوار ترجمه های قرآنی من را تصحیح کردند

شهید رجایی در آن زمان معلم هندسه من بود / شهید بهشتی به من خودنویس کادو داد

تریبون هنر: محمدرضا شریفی نیا در برنامه تلویزیونی چهل چراغ با اجرای محمدرضا شهیدی فر، خاطره های جالبی از دوران جوانی خود و اوایل انقلاب تعریف کرد. او از رابطه اش با مرک مهدوی کنی، شهید بهشتی و شهید رجایی گفت و به فعالیت های مذهبی و اجتماعی اش در اوایل انقلاب اشاره کرد

محمدرضا شریفی نیا درباره تحصیلش در مکتب صادقیه و کسب علم از مرحوم مهدوی کنی گفت: «من این شانس را داشتم که به مدرسه ملی مذهبی بروم که جزو مدارس خیلی حرفه‌ای بود. ما از ۵ صبح تا ۹ شب در مدرسه بودیم و آن جا همه چیز داشت. من همزمان با آن مدرسه به جایی در محله‌مان می‌رفتم که «مکتب صادقیه» نام داشت. در آن جا شخصی به نام اتابکی بود که خیلی دوست دارم دوباره ایشان را ببینم چون هر چه دارم در حقیقت از آن جا است. من اوقات فراغت و ایام مذهبی را در آن مکتب خانه می‌گذراندم. آن جا کلاس‌های قرآن و نهج البلاغه و مسائل سیاسی و همه چیز بود. مدرسین ما افرادی مانند آقای بادامچیان بود و آقای مهدوی کنی مسؤول مکتب صادقیه بود. آقایان بهشتی، رجایی، مفتح و خاموشی هم به آن جا رفت و آمد می‌کردند. یواش یواش در آن جا هم درس می‌خواندم و هم درس می‌دادم و درس آقای مهدوی کنی را برای بچه‌های پایین‌تر تکرار می کردم. مثلا قرآن و بخشی از فقه را به ما درس می‌دادند و من هم هفته بعد آن را به بچه‌های پایین‌تر می‌گفتم. در اعیاد هم مراسم دکلمه و تئاتر داشتیم و برنامه‌های بسیار جذاب و خوبی بود.».

«شریفی‌نیا» در ادامه برنامه از فعالیت‌های خود در «مسجد جاوید» مرحوم مهدوی کنی گفت: «قبل از انقلاب در این مسجد که در خیابان ایرانشهر بود، برنامه‌های مذهبی و نمایشی را اجرا می‌کردم. دکلمه و شعرهای ائمه و قرآن را در آن جا می‌خواندیم. یواش یواش ترفیع گرفتم و قبل از آقای فخرالدین حجازی برنامه اجرا می‌کردم، یعنی ایشان برای جمعیت خیلی زیادی سخنرانی‌های توپ و تفنگی می‌کرد و من دکلمه می‌کردم. چند بار هم منجر به درگیری و فرار از دست ساواک شد. یادم می‌آید دکتر بهشتی از آلمان آمده بودند و اولین بار وقتی ایشان را دیدم، خیلی معطر بود و لباس خوشگلی تنش بود و من از آقای بهشتی خیلی خوشم آمد. هنوز بوی عطر ایشان در وجودم است. وقتی کارم را انجام دادم، شهید بهشتی به من خودنویسی کادو داد که هنوز دارمش و بسیار زیبا است. شهید بهشتی از اجرای دکلمه من خیلی خوشش آمده بود و نکاتی را هم به من تذکر داد.»

شریفی‌نیا در ادامه خاطره بازی‌اش در برنامه «چهل چراغ»، از مواجهه اش با «حسین صبحدل»، موذن نامی و مدیر برنامه‌های مذهبی رادیو در دهه ۶۰ گفت: «روزی یک آقایی به نام صبحدل آمد و من را به حسینیه ارشاد دعوت کرد. مشورتی با آقای مهدوی کنی کردم و ایشان پنجاه پنجاه برای رفتن من بودند. خلاصه یواشکی به حسینیه ارشاد رفتم و در آن جا آقای شریعتی را دیدم و یکی از برنامه هایم دکلمه شعری بود برای حضرت علی(ع) به نام «جاودانه مرد» که سال ۱۳۵۰ اولین بار در آن جا اجرا کردم. آقای شریعتی بعد از اجرا روی صحنه آمدند و من را بغل کردند و درباره‌ام صحبت کردند و این مساله در اول کتاب «تفسیر سوره روم» آمده است.»

این بازیگر از طراحی کتاب‌ها و تنظیم سخنرانی‌های دکتر شریعتی توسط خود گفت و در ادامه برنامه «چهل چراغ» عنوان کرد: «اوایل انقلاب نواری از من بیرون آمد که مقام معظم رهبری در آن زمان ترجمه های قرآنی را بدون هیچ چشم‌داشتی برای من تصحیح کردند و کمک کردند. چون ایشان طبع شعر خیلی خوبی دارند دلم می‌خواست جملات قرآنی به شکل زیبا و سلیس ترجمه شود که انجام شد و دو شماره‌اش بیرون آمد. من شرایط خوبی در آن دوران داشتم. مثلا شهید رجایی در آن زمان معلم هندسه من بود و آقای موسوی گرمارودی معلم انشای ما بود. آقای جلال الدین فارسی معلم تعلیمات اجتماعی و تاریخ بودند و آدم های مختلف به من کمک کردند و من بعدا معلم شدم که تعلیمات تئاتری را کار می‌کردیم و همان‌ها تبدیل به تئاتر و سینما و تلویزیون شد. مسیر پُرمخاطره و جذابی برایم بود و باعث شد تا اندوخته‌هایم را بعدا به کار بگیرم.»

تاریخ انتشار :۱۸ مهر ۱۳۹۶

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • مینی سریال «بچه گوزن»؛ روایت هیجان انگیز یک رابطه سادومازوخیسمی

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سریال «بچه گوزن» داستان واقعی یک رابطه سادومازوخیسمی (آزارگری و آزارخواهی) است. مرد و زن هر دو گرفتار این بیماری روانی اند با این تفاوت که مرد ظاهری عادی و معمولی دارد اما به اندازه زن که رفتارش بیانگر آشفتگی روحی اش است، بیمار است. […]

  • نگاهی به تاثیر آیین و هنر مردمی در آثار سینمایی و نمایشی
    بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی با تعزیه ایرانی چه کردند

    تریبون هنر: تعزیه، این هنر عامه یکی از عمیق‌ترین هنرهای ایرانی است که در دوره مدرن توجه بسیاری از هنرمندان تراز را در شیوه‌های مختلف هنری به خود جلب کرده است، از جمله آن هنرمندان در سینما حداقل سه سینماگر با نوشتن و یا ساختن و یا الگوگرفتن از پیشنهادهای […]

  • یادداشت حامد حنیفی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه: بی اختیار اشک می‌ریختیم

    تریبون هنر: حامد حنیفی در یادداشتی درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی نوشت: من و اکثریت قریب به اتفاق حضار بی اختیار اشک می‌ریختیم. به گزارش تریبون هنر، حامد حنیفی، آهنگساز برجسته موسیقی ایران و منتقد موسیقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه نوشت: […]

  • بابک جهانبخش مرگ با طعم نسکافه به کارگردانی بابک صحرایی

    تریبون هنر: بابک جهانبخش، خواننده برجسته و توانمند موسیقی ایران، یادداشتی را درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر، بابک جهانبخش در یادداشت خود درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» و بابک صحرایی ر صفحه اینستاگرامش نوشت: بابک صحرایی فارغ از […]

  • رضا صادقی در مرگ با طعم نسکافه

    تریبون هنر: رضا صادقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه به نویسندگی و کارگردانی بابک صحرایی نوشت: رفتم چون رفیقم رو ذوست دارم و دعوتش برام محترم بود اما شگفت زده شدم به گزارش تریبون هنر، رضا صادقی خواننده برجسته و مولف موسیقی ایران در یادداشتی به تحلیل […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad