Ad

یادداشت بابک نوری برای سعید راد

دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده، جز بهروز خان

تریبون هنر _ بابک نوری: اگر اون جوری که سینما رو به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند نگاه کنیم خیلی از ماها با قهرمانها و ضدقهرمانهای سینمای قبل, عاشق و شیفته سینما شدیم و با اون‌ها مشق سینما کردیم … بهروزخان وثوقی ، ناصرخان ملک مطیعی ، ایرج قادری و سعید راد اسطوره های همه ی ما بودند.

با سعید راد نازنین اواخر دهه هفتاد از نزدیک آشنا شدم. نوستالژی دوران کودکی، که بیرون قاب سینما نیز همان گونه قهرمان می نمود و پر از انگیزه و حرف و اما درد از سالها ممنوع الکاری، دربدری در کشورهای دیگر و خانه نشینی

اما من که در ابتدای راه سینما بودم مرا تشویق کرد به یادگیری سینما، ورزش و دور شدن از هیجانات کاذب هنر و شغلمان که یک شبه می آید و یک دفعه گرفته می شود
برخی از نشریات آن زمان مرا سعید راد پس از انقلاب خواندند!!! ولی من کجا و احمدخان حق پرست کجا. سراغشان رفتم و کلی خندیدیم از مافیای ان روزگار که یکی را گوگوش می خواندند یکی را شبیه فردین می نامیدند و در آن «تنگنا» قرعه من به نام سعید راد افتاد

و بالاخره ممنوع التصویری ایشان در سال ۸۲ با فیلم «دوئل» برداشته شد. دقیقا همزمانی فیلمبرداریشان با فیلمی بود با نام «خداحافظ رفیق» که من بازی داشتم. هر دو جنگی بودند و دو بخش خصوصی و دولتی در رقابت هم می ساختند. نام فیلممان مشترک بود با فیلمی به همین نام: «خداحافظ رفیق» که سال ۵۰ سعید راد نازنین دومین حضورش در سینما با امیر نادری بزرگ بود

باز سراغشان رفتم و کلی حرف زدیم از آن ایام ، باز هم پر از حرف و درد دل. در بین صحبتمان تلفن را برداشتند و از مکالماتشان با مسعود خان کیمیایی در آن سوی خط این گونه فهمیدم که فیلم «سربازهای جمعه» به ایشان پیشنهاد شده و بایستی با گریم، سن ایشان را کمتر کنند. مرا به جای خودشان به استاد کیمیایی معرفی کردند که بابک را اگر سعید راد جوان تر می خواهی پیشتان می فرستم که رفتم و نشد ولی مهم این بود که بعد از بیست سال خانه نشینی حالا که موقعیت کار برایشان بود به جوانها میدان می دادند
ولی من کجا و سعید راد بزرگ کجا

بگذریم. امروز شنیدم که سعید خان به سفر رفت. سفری بی بازگشت برای ما، برای سینما
«یادش و نامش جاودان»

دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده جز بهروز خان وثوقی. خدا سلامت داردش تا بلکه سعادت نصیبمان شود از او بهره ببریم آنچنان که سعید راد پس از لحظه ای فرصت در جشنواره فیلم فجر از او و بازگشتشان حرف زدند

از گذشته تا همیشه عاشقتون:

بابک نوری

 

مطالب مرتبط:

مراسم ختم سعید راد با حضور هنرمندان و ورزشکاران برگزار شد

در صفحه اینستاگرام تریبون هنر با ما همراه باشید

تاریخ انتشار :۸ مرداد ۱۴۰۳

برچسب‌ها:,
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • مرگ آلن دلون؛ روزگار سپری شدن زیبایی های ناب

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: آلن دلون، یکی از نمادهای زیبایی جهان بود. مرگش به یادمان می رود که ما در روزگاری سپری شده زندگی می کنیم، روزگاری سپری شدن زیبایی های ناب. مرگ آلن دلون هشدار زندگی است. انگار زندگی فریاد می زند: آهای، حواست باشه. آلن دلون هم […]

  • یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده، جز بهروز خان

    تریبون هنر _ بابک نوری: اگر اون جوری که سینما رو به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند نگاه کنیم خیلی از ماها با قهرمانها و ضدقهرمانهای سینمای قبل, عاشق و شیفته سینما شدیم و با اون‌ها مشق سینما کردیم … بهروزخان وثوقی ، ناصرخان ملک […]

  • سید جواد یحیوی؛ مجری ممنوع‌الفعالیتی که بازیگری پر کار شد

    تریبون هنر: حالا دیگر دیده شدن نام سید جواد یحیوی به عنوان بازیگر تئاتر اتفاقی تازه نیست چراکه او در این سال‌ها حضور مداومی روی صحنه داشته است. سید جواد یحیوی که نسل جدید تماشاگران شاید خاطره چندانی از اجراهایش در تلویزیون نداشته باشد، در پی ممنوعیتی که سال‌ها پیش […]

  • نامه علیرضا داوودنژاد به عطاران، پیروزفر، طناز طباطبایی، ترلان پروانه و زهرا داودنژاد

    تریبون هنر: علیرضا داودنژاد درباره اکران افتتاحیه فیلم سینمایی «مصائب شیرین ۲»نامه ای را خطاب به رضا عطاران، پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، ترلان پروانه و زهرا داودنژاد منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر،چهارشنبه سپری شده ۴ مرداد ماه در پردیس سینمایی «ایران مال» مراسم افتتاحیه فیلم «مصائب شیرین ۲» در […]

  • مینی سریال «بچه گوزن»؛ روایت هیجان انگیز یک رابطه سادومازوخیسمی

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سریال «بچه گوزن» داستان واقعی یک رابطه سادومازوخیسمی (آزارگری و آزارخواهی) است. مرد و زن هر دو گرفتار این بیماری روانی اند با این تفاوت که مرد ظاهری عادی و معمولی دارد اما به اندازه زن که رفتارش بیانگر آشفتگی روحی اش است، بیمار است. […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad