پرویز پرستویی، سیروس الوند، پرویز پورحسینی، هوشنگ گلمکانی، خسرو دهقان، جواد طوسی، سیف الله صمدیان و بابک صحرایی از مسعود کیمیایی در شب میلادش گفتند
گزارش و عکس های اختصاصی از شب میلاد مسعود کیمیایی را در تریبون هنر ببینیدتریبون هنر: پنج شب، هفتم مردادماه ۱۳۹۵ به مناسبت میلاد مسعود کیمیایی، کارگردان بزرگ و هنرمند تکرار نشدنی این سرزمین تعدادی از هنرمندان یاد او را گرامی داشتند. حاضران در این نشست بنا به دعوت عبدالرضا منجزی، کارگردان و سناریست و گروهی دیگر از هندمندان در شب میلاد مسعود کیمیایی شرکت کردند. هنرمندان حاضر در جمع از ابعاد مختلفی به تحلیل نقش و جایگاه این کارگردان بزرگ سینمای ایران در هنر و جامعه ایرانی پرداختند
در ابتدا خسرو دهقان در صحبت کوتاهی از مسعود کیمیایی به عنوان یکی از مهم ترین و اثرگذارترین نام های سینمای ایران یاد کرد. سپس هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم گفت: چهار پنج سال پیش که شصت ساله شدم احساس کردم که زمان بازنشستگی ام آغاز شده و از این به بعد دیگر توان زیادی برای بسیاری از کارها نخواهم داشت اما نگاه کردن به مسعود کیمیایی این فرضیه را از بین می برد. سینماگری که همچنان ایستاده و با توان بسیار در حال خلق و آفرینش است. یادم هست چندین سال پیش به مناسبت شصت سالگی ایشان مصاحبه ای با هم داشتمی و در ان گفتگو از سال های پیش رو سخن گفتیم. فیلمساز ما در هفتاد و پنج سالگی همچنان فیلم خودش را می سازد و راه خودش را می رود و برای ایشان آرزوی سلامتی و روزگار خوش دارم
به گزارش تریبون هنر سیروس الوند، کارگردان برجسته سینمای ایران از جمله حاضران در این جمع بود که سابقه دوستی دیرینه ای نیز با مسعود کیمیایی دارد. اودر طی سخنانی به تحلیل تاثیر مهم مسعود کیمیایی بر جریان سینمای ایران پرداخت و شرح داد که سینمای یاران توسط مسعود کیمیایی جدی شد و راه برای تسل های بعدی باز شد.
سیروس الوند در شب میلاد مسعود کیمیایی گفت:
رفاقت من با مسیعود کیمیایی اول از پدرم شروع می شود که رئیس دبیرستان بدر بود و مسعود را شاید اندازه ماها دوست داشت و به مسعود افتخار می کرد. من می آمدم خانه و می دیدم مسعود نشسته و ساعت هاست داره با بابا حرف می زند.خیلی با هم رفیق بودند و رفتار مسعود جوری بود که انگار هنوز بابا رئیسش است. می دیدم که بابا چقدر روحیه می گرفت و در چشم های مسعود نگاه می کرد و مسعود را خیلی روشن و به روز و سرزنده می دید.
در مورد مسعود کیمیایی من خیلی حرف ها می توانم بزنم. مهم ترین نکته این است که مسعود کیمیایی سینما را جدی کرد. سینمای فارسی نه با ابراهیم گلستان جدی شد، نه با جلال مقدم، نه با شوهر آهو خانم. این ها همه قدم هایی بودند که بلند بود اما نتوانستند جریان بسازند و همچنان سینمای ایران شوخی بود. زمان قیصر فیلم دیگری هم روی اکران بود از یک کارگردان موفق سینمای فارسی به اسم صابر رهبر و بهروز وثوقی و پوری بنایی در آن فیلم هم بازی می کردند.آن فیلم شوخی بود. قیصر سینما را جدی کرد. اصلا به جوانی به سن من راه نمی دادند. اگر مسعود کیمیایی نبود هم نسلان خودش که به راحتی فیلم نمی ساختند، حتی نسل های بعدتر، امثال من و داوودنژاد هم نمی توانستیم به سینما بیاییم.
یک خاطره کوتاه هم بگویم. مسعود کیمیایی داشت رضا موتوری را می گرفت. میان دو تا صحنه که داشتند نور می دادند یک سنتور در گوشه ای از لوکیشن بود. مسعود رفت پشت سنتور نشست و جوری سنتور زد که تقریبا برق از همه پرید چون من گیتار زدنش را دیده بودم اما نمی دانستم سنتور هم بلد است. آقای مهدوی که هنرپیشه روشنفکری هم بود یک گوشه برای خودش نشسته بود و داشت ترجمه می کرد.مهدوی به مسعود کیمیایی گفت: «آقای کیمیایی شما فرانسه درس خوندید؟» چون آن موقع اکثر روشنفکرها در فرانسه درس می خواندند. آقای کیمیایی سرش را انداخت پایین و گفت: « نه. من کوچه دردار درس خوندم». حالا مهدوی فهمید یا نه که مسعود چی می گوید را نمی دانم. برای من این اعتماد به نفس مسعود کیمیایی در ذهنم ماند
ما بچه بودیم و انشا می نوشتیم که یک پیرمرد پنجاه ساله دارد می آید.فکر می کردیم پنجاه ساله دیگر پیرمرد استو من خودم الان شصت و پنج سالم است. مطلب زیبایی جواد طوسی از رفتنش به سر صحنه قاتل اهلی نوشته بود که بسیار زیبا بود و رحیه مسعود کیمیایی را تشریح کرده بود و با خواندنش من هم روحیه گرفتم. مسعود کیمیایی همیشه معلم من بوده. همیشه بهش نگاه کردم و یاد ازش یاد گرفتم و انشالله که سایه اش همیشه بالای سر ما همچنان باشد
جواد طوسی، منتقد و روزنامه برجسته از دیگر چهره های حاضر در جمع خصوصی ای بود که به مناسبت میلاد مسعود کیمیایی، کارگردان شاخص و جریان ساز سینمای ایران برگزار شد.
جواد طوسی در تحلیل سینمای مسعود کیمیایی طی سخنانی اظهار داشت: مدتی پیش در مراسم تشییع عباس کیارستمی شرکت کردیم و حالا با یکی دیگر از افراد پایمرد آن نسل به بهانه سالگرد تولدش داریم همدلی و همراهی می کنیم. این فصل مشترک های مرگ و زندگی واسطه و عاملش چیست؟ سینما.
یعنی یک بهانه، محملی که ما را دور هم جمع کرده و در یک فاصله زمانی نه چندان طولانی از مرگ، به تولد، حیات، بقا و ادامه زندگی رسیدیم. این بهانه و محمل، سینماست
فیلمسازی که داریم سالگرد تولدش را تبریک می گوییم از دومین فیلمش در آن سنین جوانی مرگ آکاه بود. یعنی یک نگاه کاملا تراژیک داشت ولی هیچ موقع با یک حضور و منش انفعالی با انسان، جامعه و دنیای پیرامونش روبرو نشده و این به عقیده من یک تشخصی برای فیلمساز است. تداوم حضور و شناسنامه دار بودن در تک تک آن جزئیاتی که می شود مفصل درباره اش صحبت کرد. انسان، اخلاقیات و مانیفستی که در یک دوران و جامعه تغییر یافته انگار به بایگانی تاریخ ملحق شده ولی فیلمساز ما نمی خواهد با این واقعیت تلخ کنار بیاید و الگو و موارد پیشنهادی خودش حوالت این دنیا و جامعه تغییر یافته است. از طریق آن فردیت، از طریق آن قهرمانی که در یک شرایط و دنیای خاکستری کماکان می خواهد موجودیت و بقای خودش را بر اساس آن دلایل متقاعد کننده حفظ کند
کیمیایی با انسان و جامعه کار دارد و منش و خصایص انسانی، به خصوص در دنیا و فضای معاصر ما، آن واقعیت عینی اش بیشتر احساس می شود. چند شب قبل اولین بار سر صحنه فیلمبرداری یکی از سکانس های فیلم قاتل اهلی رفتم. رابطه ای که بین شخصیت محوری این فیلم که نقشش را پرویز پرستویی بازی می کند با یک جوان نسل دیگری دیدم من را ناخودآگاه سر ذوق آورد. آن رخ به رخ شدن، آن تقابلی که هر کدام از این آدم ها در یک فاصله کاملا کوتاه ادبیات، لهجه، دنیا و مناسک خودشان را دارند و یک رابطه مرید و مرادی که کاملا با آن شرایط کلاسیک در تعارض است و با مناسبات عینی جامعه ما پهلو می زند، همه چیز در یک وضعیت کاملا کنایه آمیز و در عین حال منطبق بر رئالیسم و واقعیت جاری ست
همین نشانه ها و سرفصل ها ما و بقیه هم دلان و عاشقان دنیا و سینمای مسعود کیمیایی را سر ذوق می آورد، در جهت رسیدن به یک اثری که بتواند نسبتی با دنیا و جامعه معاصر داشته باشد و در واقع حدیث نفس زمانه ی فیلمسازی باشد که همچنان پایمردانه قصه و روایت خودش را بیان می کند و به آن قهرمان و ساحتی که بتواند یک نسبتی با واقعیت جاری داشته باشد پایبند است. بدون اینکه بخواهد خودش را محدود و مقید به یک دنیای انتزاعی بکند.
امیدوارم کماکان حضور جاری اش را بتوانیم در جامعه و فضای هنری خودمان حس بکنیم. فیلمسازی که به عقیده من انگار کم کم دارد نسل شان به سر می رسد. افرادی مثل مسعود کیمیایی که کماکان متکی به قصه و روایت پردازی هستند انگار دارند به یک قبیله گمنام ملحق می شوند. راهشان به عقیده من باید یک مقدار پایمردانه استمرار داشته باشد حالا با یک نشانه ها و مشخصه هایی که بتواندبا ذات و زبان سینما ارتباط لازمه را داشته باشد
در ادامه ستار اورکی آهنگساز سینما و تلویزیون در جملات کوتاهی درباره مسعود کیمیایی سخن گفت. او در شب میلاد کارگردان بزرگ سینمای ایران گفت: امیدوارم آقای کیمیایی همیشه برقرار باشند چرا که بخش مهمی از سینماگران امروز ما هنوز هم وامدار استاد مسعود کیمیایی هستند
بابک صحرایی، ترانه سرا و روزنامه نگار از دیگر هنرمندان حاضر در این جمع خصوصی بود که طی سخنانی در تحلیل نقش و جایگاه مسعود کیمیایی در هنر و کلیت جامعه ایران در بیش از چهار دهه گذشته گفت:
هیچ کارگردانی به اندازه مسعود کیمیایی روی فرهنگ و ساختار جامعه ایران تاثیر گذار نبوده است. اینکه با فیلم هایش توانسته هنجارها و ناهنجارهای جامعه را تغییر بدهد.توانسته در جامعه الگوسازی کند. تاثیری گذاری فیلم های مسعود کیمیایی تا آنجاست که هنوز هم بسیاری از شاخص های مردم در زندگی فردی و اجتماعی شان بر اساس الگوهای فیلم های این کارگردان بزرگ است. از مدل مو و نحوه گفتار تا شکل عملکردشان در فردیت و مواجهه با جامعه که هنوز هم با اتفاق هایی که در فیلم های آقای کیمیایی افتاده مقایسه می شوند. این مساله اتفاق بسیار بزرگی است.
بابک صحرایی در ادامه در تحلیل تاثیرات مسعود کیمیایی بر ساختار فرهنکی و هنری ایران گفت: مسعود کیمیایی از منظر ترانه و موسیقی نیز تاثیراتی از خودش به جا گذاشته که تا امروز هیچ سینماگری توانمندی تکرارش را نداشته است. اینکه برای اولین بار ترانه و ادبیات را به شکل جدی وارد سینما می کند. چه از بعد اجرای ترانه چه از بعد اقتباس هایی که از بعضی داستان های ایرانی در فیلم هایش به انجام رسانده است
فکر می کنم یک تعارفی هست که منتقدان سینمایی در این سالها بسیار دچارش بوده اند. اینکه هر وقت قرار شده درباره نقش و تاثیرات مسعود کیمیایی بر جامعه و سینمای ایران صحبت کنند، برای اینکه دیگر کارگردان ها از آنها دلخور نشوند اسم دیگرانی را هم به جریاناتی که مسعود کیمیایی راه اندازی کرده اضافه کرده اند در صورتی که هیچ کارگردانی به اندازه مسعود کیمیایی در راه اندازی آن جریان ها نقش نداشته. در نظرسنجی هایی که انجام می شود احساس می کنم همیشه اسم فیلم هایی از کارگردان های دیگر هم به میان می آید که دل آن کارگردان ها را نیز به دست بیاورند در صورتی که هیچکدام به اندازه مسعود کیمیایی روی کلیت سینما و جامعه تاثیرگذار نبوده اند. مسعود کیمیایی جدا از اینکه معمار سینمای نوین ایران بوده همچنان فیلم هایش روی کلیت جامعه و ساختار سینمای ایران تاثیرگذار است
به گزارش تریبون هنر پرویز پرستویی بازیگر ارزشمند سینما، تئاتر و تلویزیون سخنران بعدی این نشست بود. این بازیگر برجسته که در حال حاضر مشغول ایفای نقش در فیلم تازه مسعود کیمیایی به نام قاتل اهلی است اظهار داشت:
تولد استاد مسعود کیمیایی را تبریک می گویم. خداوند سایه اش را از سر سینمای ایران کم نکند. همچنان باشند که ما بتوانیم سینمای خوب داشته باشیم. می خواهم از این فرصت استفاده کنم و احساس خودم را نسبت به آقای کیمیایی بگویم. امروز بعد از چهار دهه این افتخار را پیدا کردم که در مکتب ایشان فیلمی را بازی کنم. من حدود چهل فیلم سینمایی، ده سریال و پنجاه تئاتر کار کردم. با خودم حجت کردم که تمام این ها را کنار بگذارم و فکر کنم اولین بار است که می خواهم بازیگری کنم. چرا که دنیای آقای کیمیایی دنیای دیگری است
آقای کیمیایی با فیلم قیصر یک موج نویی را در سینما ایجاد کرد. با فیلم گوزنها برای اولین بار به معضل اعتیاد پرداخت و ما تازه یاد گرفتیم که به معتاد به عنوان یک بیمار نگاه کنیم. ما با سید فیلم گوزنها رفیق شدیم، باهاش اشک ریختیم. وقتی مشت به دیوار کوبید ما هم رفتیم بیرون مشت به دیوار گرفتیم. یک بار برای خود آقای وثوقی تعریف کردم گفتم من یک شب بلند شدم رفتم توی آن کوچه ای که راه می آمدی ده بار بیست بار مثل شما آنجا راه رفتم که ببینیم چه حالی داشتی و چگونه آن نقش را بازی می کردی و راه می رفتی
چند وقت پیش وقتی یک فیلم مستند درباره بهروز وثوقی می ساختند به آن محله های نواب رفتیم و هنوز تمام اهالی آنجا و پیشکسوت هایی که برای آن دوره بودند به خوبی از آقای کیمیایی یاد می کردند. قیصر فقط یک فیلم نبود. فیلم درون آدم ها بود. آدم هایی که پر از معرفت بودند. آدم هایی که مردم می توانستند ناموس شان را به دستشان بسپارند. چیزی که الان در خیلی ها وجود ندارد. این معرفت ها را آقای کیمیایی در آن زمان به ثبت رساند. در گوزنها عشق بود، رفاقت بود، معضل اجتماعی بود و درمان بود. این مختصات را درفیلم های دیگر ایشان هم شاهد بوده ایم
پرویز پرستویی در ادامه گفت: آقای کیمیایی کار خودش را کرده و الان که برای فیلم قاتل اهلی در خدمتشان هستم من باید این فضا را درک کنم و تلاش کنم که حتی جمله هایشان را به درستی ادا کنم. بعد از چهل و شش سال بازیگری برای من این فرصت پیش آمده که بتوانم تجربه خوبی در کنار این بزرگوار داشته باشم. حرف درباره فیلم قاتل اهلی زیاد است. حیفم می آید که الان بخواهم صحبت کنم.
روشنفکرها و کسانی که دارند سینما کار می کنند باید مردم داری و با مردم بودن را از مسعود کیمیایی یاد بگیرند. آقای کیمیایی به تنهایی دارد در این فیلم به بعدهای مختلف زندگی و بخش های ناشناخته انسانی می پردازد و من امیدوارم که مجری خوبی در این فیلم باشم
پس از پایان صحبت های پرویز پرستویی، سیف الله صمدیان، عکاس، فیلمساز و فیلمبردار سرشناس و از دوستان نزدیک عباس کیارستمی، درباره مسعود کیمیایی گفت:
دوشب است که ناخواسته درگیر تصاوی ام که هوش از سر من ربوده. واقعا یک ماموریت دلی است برای یک رفاقت بسیار ستودنی بین آقای کیمیایی و آقای کیارستمی. قرار است فیلمی درباره عباس کیارستمی بسازم و دو شب است در حال بررسی داشته های تصویری ام از عباس کیارستمی، طی دو دهه سه دهه رفاقتی که با هم داشتیم هستم بودیم. پریشب به تصاویری برخوردم از حضور آقای کیارستمی سر ساخت تیتراژ سربازهای جمعه . در ماشینی بودیم که آقای کیمیایی و کیارستمی با هم بودند که از همان اول مسیر تا پایانش که برگشتیم من خدمت این دو بزرگوار بودم. تصاویر چیزهایی را می گفت از آن دوستی ای که از قیصر و آن تیتراژ معروفش شروع شد و با تیتراژ سربازهای جمعه هم ادامه داشت و قولی که آقای کیارستمی در بستر بیماری نافرجامش به آقای کیمیایی داد که وقتی خوب بشود تیتراژ قاتل اهلی را می سازد سپرده بودند که مواظب این فیلم باش که من هم می آیم ولی ته دلش و ته نگاهش طبیعتا این امیدواری قطعی نبود
سیف الله صمدیان در ادامه گفت: من برای اینکه آقای کیارستمی در کنار آقای کیمیایی حاضر باشد یک خلف وعده ای با خودم کردم. من زیاد اهل کادو دادن سر تولد ها نیستم ولی یک تصویری که سالها پیش از آقای کیارستمی در دفتر مجله تصویر گرفته بودم را با خودم آوردم که بدهم خدمت آقای کیمیایی تا در روزهایی که درگیر قاتل اهلی هستند و آن تیتراژی که توسط ایشان ساخته نخواهد شد، حداقل حضور رفیقانه عباس کیارستمی را حس بکنند
سیف الله صمدیان پس از این صحبت ها عکس زیبایی از عباس کیارستمی را که قاب گرفته بود به عنوان هدیه به مسعود کیمیایی داد. با نگاه کردن به عکس اشک در چشم های مسعود کیمیایی حلقه زد و دیدار این چنینی دو هنرمند بزرگ و احساس جاری شده در این لحظات تمام حاضران در جمع را تحت تاثیر قرار داد. مسعود کیمیایی عکس عباس کیارستمی را روی صندلی ای در کنار خودش قرار داد و با بغضی رفیقانه به عکس خیره شد
پرویز پورحسینی دیگر هندمند برجسته حاضر در جمع بود که پس از هدیه شدن عکس عباس کیارستمی به مسعود کیمیایی، درباره این هندمند شاخص گفت:
می بینم که آقای کیمیایی غمگین شد و بغض کرد. اگر به تاریخ سینمای ایران یا هر کشوری نگاه کنیم تعداد اندکی هستند که آن دوره را برای ما به تصویر می کشند. مثلا گاهی اوقات که عکس مثلا ۱۳۱۰ از میدان توپخونه را می بینم یک احساس نوستالژیک خاصی برای من دارد.فیلم های آقای کیمیایی دوره خودش را بیان می کند. چه از نظر سیاسی اجتماعی و غیره و این اتفاق بسیار ارزشمند است. این را هم بگویم که ما تقریبا بچه محل هستیم و من هم در همان کوچه پس کوچه های محل زندگی آقای کیمیایی بزرگ شدم. با کارگری و سختی هایی که خود ایشان می داند
پرویز پورحسینی در ادامه گفت: من با کارگردان های خوبی کار کردم مثل آقای حاتمی و بیضایی. آقای کیمیایی یک مهر خاصی به بازیگرانش دارد. همیشه به این فکر می کردم که چطور می شود که در فیلم های آقای کیمیایی بازی بد وجود ندارد. بعد وقتی با ایشان کار کردم متوجه شدم دلیلش آن مهری هست که ایشان نسبت به کسی که جلوی دوربین است دارد. در واقع وقتی بازیگر جلوی دوربین است خود ایشان نیست.آقای کیمیایی یک مهر خاصی دارد که دروغ نیست چون اگر بود معلوم می شد برای همین است که در کارهایش بازی بد معمولا وجود ندارد
حمیدرضا افشار، بازیگر ، کارگردان، نویسنده و محقق سینمایی آخرین سخنران این نشست بود. او درباره مسعود کیمیایی و جایگاه جهانی اش گفت:
من در ابتدا با وام گیری از کیمیایی سعادت غزالی تولد کیمیایی سعادت سینمای ایران را تبریک بگویم. تولد آقای کیمیایی مسعود باد. می خواستم به نکته ای اشاره کنم که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده و آن هم درباره شخصیت جهانی آقای کیمیایی است. در کتاب contemporary iranian film نوشته جانی وایکر که فکر کنم ترجمه اش تا اواخر سال آینده منتشر بشود در فصل دوم کتاب درباره آقای کیمیایی صحبت شده. اینکه نه فقط در سینمای گذشته ایران، بلکه در سینمای مدرن جهان و سینمای معاصر ایران به شخصیت جهانی آقای کیمیایی اشاره شده است. آن هم به نویسندگی کسی که آدم معتبری است و از منتقدان خوب سینمای جهان است اشاره شده. جانی وایکر در این کتاب نوشته مسعود کیمیایی سینماگری است که پیش از سینما، نویسنده و شاعر است و اشاره مستقیم به این موشوع دارد که مسعود کیمیایی سینماگری است که هیچگونه فاصله ای با شخصیت فردی هنرمند ندارد یعنی آثارش عین شخصیت و عین زندگی اش است و اشاره دارد که اکثر آثار هنرمندان معاصر در دنیا، زندگی شخصی شان با آثارشان فاصله بسیار زیادی دارد
پس از پایان صحبت های هنرمندان حاضر در این نشست، مسعود کیمیایی که در شب میلادش سوگوار رفیقی سالیان دیرینش، عباس کیارستمی بود گفت:
معتقد هستم که زندگی عباس کیارستمی با مرگ شروع می شود. زندگی جمشید ارجمند با مرگ شروع می شود. این مرگ هست که هستی تاریخی انسان را خصوصا انسان هنرمند را می سازد تولد هم به هر جهت یک سنت است اما هم اکنون که عکس عباس را دیدم هیچ حسی نداشتم از اینکه از جهان رفته. عباس هست. هر وقت تلفن بزنیم هست. هر وقت سلامش کنیم جواب می دهد از همه متشکرم از اینهمه مهر متشکرم
عبدالجواد موسوی، رضا سلامی، مهرداد شهسوارزاده و … از دیگر هنرمندان حاضر در این نشست بودند
در طی جلسه نیما اورکی، فرزند ستار اورکی نیز قطعاتی را با پیانو اجرا کرد که بخشی از آن مربوط به اجرای موسیقی برخی از فیلم های مسعود کیمیایی مثل قیصر و رضا موتوری و مرسدس بود.
در پایان عکس های سام شرف زاده از این نشست را می توانید به صورت اختصاصی در تریبون هنر ببینید
تاریخ انتشار :۱۰ مرداد ۱۳۹۵