کورش لشگری: بزرگ لشگری از فضای موسیقی این سالها راضی نبود
زمان ضبط «دریغا دریغا» خبر خودکشی رضا جنتی را به او میدهندتریبون هنر: بزرگ لشگری، آهنگسازی که از نسل طلایی موسیقی ایران بود در ۲۱ فروردین درگذشت. به همین بهانه با کوروش لشگری برادرزادهی وی گفتوگوی کوتاهی انجام دادهایم. «دریغا دریغا»، «خدا کنه که خوابم نبره» و «مناجات» از جمله آثار این هنرمند بود.
اعتقاد داشت صدای خواننده باید گرم باشد
کورش لشگری دربارهی فعالیت عمویش در حدودا ۳۰ سال گذشته به تریبون هنر گفت: در سال های پس از انقلاب ترجیح ایشان مدیریت شرکت «آرشه جامجم» بود که به حمایت جوانها بپردازند.
کوروش لشگری در مورد دیدگاه عمویش بزرگ لشگری نسبت به وضعیت موسیقی در سال های اخیر گفت : گاهی که در مورد موسیقی با هم صحبت میکردیم خیلی از فضای آن راضی نبودند. همچنین اعتقاد داشتند صدای خواننده باید گرم باشد. در کل خیلی فضا را خوب نمیدیدند.
سال ۷۰ به پیشنهاد جواد معروفی تصمیم گرفت مجوز ورود ساز پیانو به ایران را دریافت کند
کورش لشگری در ادامه دربارهی ورود ساز به ایران توسط عمویشان گفت: سال ۷۰ به پیشنهاد استاد جواد معروفی تصمیم گرفتند مجوز ورود ساز پیانو به ایران را دریافت کنند. حدود یک سال طول کشید و به سختی و با زحمت بسیار در سال ۷۱ موفق به دریافت مجوز شدند. اولین کسی بودند که این مجوز را گرفتند و ساز پیانو را وارد کشور کردند. البته خودشان هم نمایندگی «یاماها» را داشتند.
وی در پاسخ به این سوال که اهالی موسیقی به حمایت و احترام ایشان کاری انجام دادند یا خبر اینطور توضیح داد:
البته خودشان خیلی به دنیال این مسایل نبودند اما موزهی موسیقی به مناسبت ۹۰ سالگیشان ایشان جشنی را برگزار کردند. ضمن اینکه بزرگداشتی هم در سال ۹۳ توسط وزارت ارشاد و صدا و سیما برایشان برگزار شد.
برادرزادهی بزرگ لشگری در ادامه گفت: اهل مصاحبه و عکس گرفتن نبودند. حتا یکی، دوبار خواستم از ایشان عکس بگیرم تمایلی نشان ندادند و انگار دچار ترس و دلهره میشدند و میپرسیدند اتفاقی افتاده، یا قراراست اتفاقی بیفتد…؟
زمان ضبط «دریغا دریغا»خبر خودکشی رضا جنتی را به او میدهند
این گفتوگو با خاطرهای از استاد، بزرگ لشگری به پایان رسید. کوروش لشگری این خاطره را اینطور تعریف کرد:
عموی من اعتقاد زیادی به حمایت از جوانان داشتند. یک روز یک جوان تنها و مظلوم از شهرستان سیستان و بلوچستان به تهران میآیند و با ایشان تماس میگیرند و در یک قرار حضوری خودشان را شاعر معرفی میکنند. عموی من هم از ایشان میخواهد که چند شعر برایشان بنویسند. بعد از اینکه شعرها را میخوانند حس رضایت پیدا میکنند و آن جوان را حمایت میکنند. بعد از مدتها همان جوان که رضا جنتی نام داشت با یک دختر غیرایرانی ازدواج میکند و چندسالی هم در کشور او که اگر اشتباه نکنم فیلیپین یا مالزی بود زندگی میکند. بعد ازمدتها با همسرشان به ایران میآید. اما بعد از یک مدتی همسر آقای جنتی صبرشان در غربت به سرمیآید و بدون اطلاع یک شب زمستانی از ایران میروند. همین اتفاق باعث میشود ترانهی «خدا کنه که خوابم نبره» و «دریغا دریغا» شکل بگیرد. متاسفانه زمان ضبط قطعهی «دریغا دریغا» با عموی من تماس میگیرند و خبر خودکشی رضا جنتی را به او میدهند.
منبع: تریبون هنر
تاریخ انتشار :۳ اردیبهشت ۱۳۹۷