حامد صوفی پور: بیشتر کارهایی که می شنوم فرسنگها با ترانه بودن فاصله دارند
در دو، سه سال اخیر هر کار خوبی که شنیدم از ترانهسراهای قدیمیتر و اثبات شده، بوده استتریبون هنر: حامد صوفیپور از جمله ترانهسرایان توانایی است که از اواخر دههی هشتاد به صورت جدی و حرفهای وارد بازار ترانهی موسیقی کشور شد. او در رزومهی کاری خود خواننده های مطرحی از جمله نیما مسیحا، بابک جهانبخش، مهدی یغمایی و علیرضا قراییمنش همکاریهای موفقی داشته است. حامد صوفی پور که مهندس برق نیز است در رشته تحصیلی اش نیز چهره ای موفق و برجسته است. با او درباره وضعیت این روزهای ترانه و موسیقی به گفتگو نشستیم
در سه چهار سال اخیر به دلیل مشغله کاری بیشتر خارج از ایران بودم
حامد صوفیپور درباره حضور توامانش در عرصه ترانه و همچنین رشته تحصیلی اش یعنی مهندسی برق گفت: ترانهسرایی شغل اصلی من نبوده بلکه رشتهی تحصیلیام مهندسی برق و مدیریت پروژه است. در همین راستا در طی سه چهار سال گذشته با چند پروژهی کاری در خارج از کشور مواجه شدم برای همین بیشتر زمان را در خارج از ایران بودم. طبیعیست که ارتباطم با خیلی از دوستانم که در موسیقی هستند کم شود تا جایی که شاید هر شش ماه موفق به دیدن تعداد کمی از دوستانم باشم. همین موضوع دوری باعث شد که در زمینه ترانه کمکار شوم. اما دلیل دوم که دلیل اول را محکمتر میکرد تا در زمانهای خالی هم دور بمانم، وضعیت فعلی ترانههاییست که میشنوم و کارهاییست که منتشر میشود.
بیشتر کارهایی که می شنوم فرسنگها با ترانه بودن فاصله دارند
حامد صوفی پور در رابطه با بازرا ترانه و موسیقی در سال های اخیر گفت: شاید جنس ترانههای من و برخی از دوستان که ترانههایمان هم جنس است، خریدار کمتر و یا خیلی کمی در بازار فعلی موسیقی دارد. کارهایی که میشنوم بیشتر کارهای سطحیست که به اعتقاد من «معر» اولیه روی ملودیست که تازه باید برود و تبدیل به ترانه شود. یعنی فرسنگها با ترانه بودن فاصله دارد. که بخش اعظمی از موسیقی ما را این جنس از ترانهها تشکیل میدهد. شاید به غیر از معدود خوانندههایی که با تعداد کمی ترانهسرا، که کماکان در سطح ترانههای سالهای قبل کار میکنند همکاری می کنند اتفاق خاصی را شاهد نیستیم. آن چه به عنوان ترانه میشنوم خیلی برای نوشتن تشویقم نمیکند تا در وضعیت فعلی بخواهم پرکار باشم. ترجیح میدهم سالی یک یا دو ترانه و اگر بیشتر شد بهتر اما کاری را انجام دهم که خودم دلم میخواهد. دوست ندارم چیزی را بنویسم که دلم نمیخواهد فقط به جهت این که در بازار باشم. به هرحال پیشنهاد هست که روی فلان ملودی ترانه بنویسم ولی کاری نیست که دوست داشته باشم.
سلیقهی شنیداری مخاطبان موسیقی ما عجیب است
صوفیپور در خصوص سلیقهی شنیداری علاقهمندان و مخاطبان موسیقی گفت: معتقدم سلیقهی شنیداری مخاطبان موسیقی ما عجیب است. از این نظر که در خیلی مواقع وقتی یک کار خوب و به اصطلاح استخواندار منتشر میشود، شنیده و مورد استقبال نیز قرار میگیرد اینجاست که فکر میکنیم مخاطب، موسیقی خوب را متوجه میشود و درک میکند اما عجیب از این جهت که چند برابر کارهای خوب، کارهایی مورد استقبال قرار میگیرد که با هیچ متر و معیاری نمیشود آنها را کار قابل قبول در نظر گرفت. که همینها هیت میشود و با حجم وحشتناک علاقه مواجه میشود. همین تناقض برای خود من سوال شده است. سلیقهی مخاطب امروز غیرقابل پیشبینیست. به همین دلیل قبل از انتشار کار، با هیچ فاکتوری نمیتوانید تشخیص دهید که چه اتفاقی برای آن قطعه میافتد. البته نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است، خوانندههایی که «فن» دارند و درجایگاهی هستند که مخاطب خاص خودشان را دارند به طور حتم میتوانند برای کارهایشان پیشبینی هم داشته باشند. آن چه در قبل توضیح دادم مربوط به یک صدای جدید است که نمیشود سرنوشت کارشان را پیشبینی کرد.
روند رشد ترانه سراهای جدید روند خوبی نیست
ترانه سرای توانمند موسیقی ایران در خصوص جریان ترانه در سال های اخیر این طور توضیح داد: تمام ترانههایی که در چند سال اخیر شنیدم و به شناسنامهی آن رجوع کردم، به غیر از تعداد انگشتشمار بقیه در کل همان کسانی هستند که ما میشناسیم و یا از دوستانمان بودند انتظار نوشتن ترانهی خوب هم از آنها میرود. میخواهم بگویم من در دو سال اخیر ترانهسرای جدید به غیر از تعداد بسیار کم که در حد تعداد انگشتان یک دست نبوده، ندیدم. به اعتقاد من این روند، روند خوبی نیست. ترانهسرای قبل کماکان ترانهی خوب خودش را میگوید و حرکت روبهجلو دارد اما نسل جدید با سرعت بسیار بسیار کمتر و تعداد کم به این مجموعه اضافه میشوند. روی همین حساب این روند خوب و روبه رشدی نیست. از نظر من روند خوب ترانه در دههی هفتاد و یا هشتاد بود که به طور مثال پنج، شش ترانهسرا مینوشتند و هر چقدر جلوتر میرفتیم ترانهسراهای جدید و خوب اضافه میشدند. با یک مرور اجمالی میشود به آن چه که گفتم پیببرید. در حدود پنج سال اخیر اسمی را نمیشود نام برد که کنار اسم فلان ترانهسرا بگذارید یا بگویید آیندهی این شخص حداقل نصف آن فلان ترانهسرا روشن است.
ملودی، ترانه و تنظیم دریک جایگاه قرار دارند
حامد صوفیپور در مورد جایگاه ترانه و تاثیر آن روی یک قطعهی موسیقایی اظهار داشت: ترانه از جایگاه خاص و ویژهای برخوردار است. یک ترانهی خوب یک خوراک و پتانسیل مناسبیست برای آهنگساز که بتواند یک آهنگ مناسب و خوب بسازد. همین شعر و ملودی خوب یک اتفاق مناسب برای یک تنظیمکنندهست تا بتواند یک تنظیم موفق انجام دهد. اما اگر بخواهم آهنگ و تنظیم و ترانه را با هم مقایسه کنم به اعتقاد من هر سه در یک جایگاه و به یک اندازه اهمیت دارند و هیچ کدام را از دیگری برتر نمیدانم. چون از نظر من یک ترانهی خوب با یک ملودی بد از بین میرود و یا یک ترانه و ملودی عالی با یک تنظیم بد از بین میرود همین طور یک ملودی خوب با یک ترانهی ضعیف جذابیتهایش را ازدست میدهد. درست است که ملودی خوب یک شعر ضعیف و متوسط را زیبا جلوه میدهد که به گوش شنونده برسد و حتی در یادش بماند ولی از دیدگاه یک ترانهسرا ملودی زیبا در نبود ترانهی خوب نقصانش حس میشود. البته نمونهی این اتفاق کم نیست. به همین جهت معتقدم ملودی، ترانه و تنظیم دریک جایگاه قرار دارند.
هنگام ترانه نوشتن سعی میکنم برای موضوع، سناریو و قصه بنویسم
او در مورد فاکتورهای مورد نظرش برای نوشتن ترانه گفت: فاکتورهایی که من در نظر میگیرم یا ترانه حسی و دلیست و یا برمیگردد به موضوعات اجتماعی و مردمی که با آنها زندگی میکنم. در ترانههای دلی احساس خودم را در نظر میگیرم اما در ترانههای اجتماعی نگاه میکنم چه موضوعات خاصی وجود دارد که میشود مردم را نسبت به آن تشویق و یا ترغیب کرد. سعی میکنم برای آن موضوع سناریو و قصهای را در نظر بگیرم و فکر میکنم که روایت آن در قالب ترانه میتواند تاثیر گذار باشد؟ سعی میکنم مثل یک بازیگر در قالب نقش بروم و قصه را مزه کنم، بنویسم و از قالب آن نقش خارج شوم و از بیرون یک بار دیگر ترانه را مرور کنم. اگر برای خودم به عنوان یک مخاطب قابل قبول بود آن را نگه میدارم و اگر نیاز به ادیت داشت آن قدر با آن درگیر میشوم و بازنویسی میکنم تا به نتیجهی دلخواه برسم. در خصوص همکاری هم بیشتر ارتباط من با آهنگسازها بوده یعنی بیشتر از آن که با خواننده در ارتباط باشم با آهنگساز در ارتباط بودم و یا با خواننده هایی کار کردم که خودشان در مقام آهنگساز بودند. ضمن این که اولویتم همکاری با کسانیست که از قبل آنها را میشناسم و کارهایشان را دوست دارم. البته مواردی هم بوده که افراد را نمیشناختم و لطف داشتند و با من تماس گرفتند و ارتباطی برقرار شده و در نهایت متوجه شدیم با هم همفکر هستیم. در واقع وقتی میگویم دوستان یعنی همفکری در یک موضوع و این که کارهایشان را دوست داشته باشم.
این هجمه علاقهمندی به ترانهسرایی یک تهدید است
حامد صوفی پور در مورد حضور فراوان علاقهمندان به ترانهسرایی و تاثیر مثبت و یا منفی آن در روند موسیقی کشور اظهار داشت: در این خصوص باید بگویم این هجمه و سیل علاقهمندی به ترانهسرایی که به وجود آمده است که بیشتر در چهار، پنج سال اخیر پیش آمده، فرصت بسیار خوبی بود برای این که نسل جدید به ترانه اضافه شود. اما به اعتقاد من در حال حاضر این فرصت تبدیل به یک تهدید شده است. برای این حرفم دلیل دارم. به جهت این که در دههی هفتاد و هشتاد رسیدن به بازار موسیقی و ترانهسرا شدن بسیار کار سختی بود حداقل تجربهی دوستان همدورهی من گواه این مسالهست. ابتدا میبایست ترانهسرا میشدیم و تمام اصول ترانهسرایی را یاد میگرفتیم و ترانهی درست، کامل و صحیح مینوشتیم و به هشتاد درصد از موفقیت برای نوشتن میرسیدیم تا بعد به این که ترانهمان را ارایه بدهیم فکر کنیم.
او ادامه داد: در آن دوره همهی فکر ما این بود که در درجهی اول خوب بنویسیم و بعد کار خوبمان را ارایه دهیم. ولی متاسفانه دسترسی به بازار موسیقی امروز بسیار آسان شده و دوستانی که به این بازار علاقه دارند دلیلی نمیبینند که بخواهند مشقت، سختی بکشند و دانش لازم را با خود داشته باشند. خب دنیا نیز به کام این دوستان شده و ترانههای سطحی و بدون عمقی که به نظر بین تعدادی از به اصطلاح خواننده و آهنگسازها نیز طرفدار پیدا کرده است. بین هر بیست کاری که در روز منتشر میشود شاید یک کار دارای چارچوب و فاکتورهای لازم برای ترانه بودن را داشته باشد. به نظرم بقیه ناترانهست. این دوستان چون به راحتی میتوانند ناترانههایشان را به بازار برسانند دلیلی هم برای مشقت نقد شنیدن نمیبینند. راضی نیستند سختی نوشتن، خط زدن، نوشتن، پاره کردن را به جان بخرند تا ترانهی خوب بنویسند. به همین دلیل میگویم این فرصتها به تهدید تبدیل شده است.
در دو، سه سال اخیر هر کار خوبی که شنیدم از دوستان ترانهسرای قدیمیتر و اثبات شده، بوده است
حامد صوفی پور درباره سطح ترانه این روزها گفت: وقتی به ترانهی یک جوان تازهکار نقدی میکنید و جواب میشنوید که این ترانه را فلانی آهنگسازی کرده و فلانی نیز خوانده و الان نیز فلان ترانهام را خوانندهی دیگری خواسته، به عنوان یک ترانهسرای قدیمیتر و کسی که دوست دارد کار خوب بشنود، حرفی برای گفتن ندارید و تسلیم این هجمه از ناآگاهی میشوید. البته تعداد این دوستان خیلی زیاد است. به جرات باید بگویم در دو، سه سال اخیر هر کار خوبی که شنیدم از دوستان ترانهسرای قدیمیتر و اثبات شده، بوده است و تعداد بسیار کمی کار خوب از ترانهسراهای جدید شنیدیم، این هجمه علاقهمندی به ترانهسرایی، فرصتی بود که به تهدید تبدیل شد. امیدوارم به زودی زود از بین این علاقهمندان یک فرصت خوب برای ترانه پیش بیاید.
گفتگو: مریم خوشرنگ
منبع: تریبون هنر
تاریخ انتشار :۱۱ شهریور ۱۳۹۷