Ad

گفتگو با صداپیشه جناب خان

محمد بحرانی: ایرج طهماسب بهترین معلم من در زندگی بوده / جناب خان زندگی من را گرفته است

ترکیب درست جناب‌خان با رامبد جوان است

محمد بحرانی پیش از حضورش در «خندوانه» و صداپیشگی شخصیت جناب‌خان، مدتی صداپیشگی عروسک‌های محبوب دیگری از مجموعه کلاه‌قرمزی را انجام داد که قطعا سهم بیشتر این محبوبیت حاصل توانایی او بود و مدت‌هاست جناب‌خان بخشی مهم از زندگی او را به خود اختصاص داده است.
عروسکی که محبوبیت عجیبی بین مخاطبان برنامه خندوانه پیدا کرده است، ظاهرا قرار است در آینده اتفاقات دیگری برایش رقم بخورد. گفت‌وگو با محمد بحرانی در حاشیه رونمایی از برند جناب‌خان اتفاق افتاد؛ برندی که بحرانی نیز در آن مشارکت دارد و قرار است هر آنچه به این عروسک محبوب مرتبط است، از این طریق به دست دوستدارانش برسد.

حقیقت این است که جناب‌خان، مدت‌هاست یکی از شخصیت‌های محبوب ایرانی‌هاست و بدون شک یکی از عوامل موفقیت برنامه«خندوانه» حضور این شخصیت است. اما طبعا «خندوانه» تابه‌حال دچار ممیزی‌هایی شده و شوخی‌های بداهه جناب‌خان نیز بخشی از این ممیزی‌ها بوده است.
تصور می‌کنم همه بر این موضوع اشراف دارند که تلویزیون، مقتضیاتی برای کارکردن دارد و این موارد بر کسی پوشیده نیست. چارچوب‌هایی هست که نباید از آنها خارج شد. همان‌طور که گفتید، برنامه ما هم بیشتر متکی بر بداهه است. ممکن است گاهی چیزهایی در ضبط اتفاق بیفتد که بعد مدیران به‌هردلیلی صلاح بدانند پخش نشود. گاهی وقت‌ها هم با تغییر مدیریت‌ها این خطوط قرمز جابه‌جا می‌شود. سلایق متفاوت است و تصورم این است در دوره مدیریت جدید کمی فضا بازترشده و به نظرم، این موضوع به کیفیت برنامه ما هم کمک کرده است.
یکی از جذابیت‌های حضور جناب‌خان و اتفاقات برنامه «خندوانه» طبعا بداهه‌بودن آنهاست، البته به نظر می‌رسد این بداهه‌پردازی در بسیاری از مواقع در مطرح‌کردن مسائل سیاسی یا اجتماعی باعث مشکلاتی هم شده است.
خدا را شکر «خندوانه» زنده نیست، این به ما کمک می‌کند کمی راحت‌تر در استودیو اجرا کنیم و درنهایت اگر اتفاق بدی افتاده بود، در تدوین درست کنیم. اما همان‌طور که گفتید، ما روی یک خط عجیب راه می‌رویم که مدام باید حواسمان به همه‌چیز باشد، باید خبرگردی کنیم و اطلاعاتمان به‌روز باشد و درباره بسیاری از اتفاقات روز صحبت کنیم. از طرفی مردم از همه اقشار هم توقع دارند حرفشان در برنامه زده شود.
فکر می‌کنید درحال‌حاضر«خندوانه» در موقعیت خوبی است؟
«خندوانه» در این مدت دچار فرازونشیب‌های زیادی شد. به نظرم، ما فصل دوم را در شرایط خوبی تمام کردیم و به قول معروف، در یک اوجی فصل دو تمام شد. طبعا در فصل سوم، کار سختی داشتیم و چند دلیل باعث شد در شروع این فصل خیلی باقدرت حضور پیدا نکنیم. یکی از این دلایل این است که ما پیش‌تولید کم و کوتاه‌مدتی داشتیم، دوم اینکه ما دقیقا از عید شروع کردیم. معمولا یک برنامه در آغاز و با داشتن دکور یا ایده‌های جدید، کمی زمان می‌برد تا مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و برنامه به روال منطقی برسد. اما وقتی در عید شروع می‌کنید، توقع مخاطبان این است که برنامه در بهترین موقعیت باشد و به نظر من، همین موضوع باعث شد در آغاز انتقادهایی نسبت به برنامه صورت گیرد. برخی از این انتقادات درست بود، اما به نظرم، مدتی که گذشت و با دکور ارتباط گرفتیم، به فرم و روال سابق برگشتیم. عکس‌العمل‌هایی که این روزها از مردم یا دوستان خوبم در نشریات و رسانه‌ها و منتقدان دارم، گویای این است که خدا را شکر حال خندوانه و جناب‌خان خوب است.

 

محمد بحرانی و جناب خان

آقای بحرانی! کمی از گذشته جناب‌خان صحبت می‌کنید، خالق این عروسک چه کسی است؟
سؤال خوبی است، چراکه وقتی شخصیتی مثل جناب‌خان آن‌قدر دیده می‌شود، طبعا حواشی کنارش زیاد می‌شود. واقعیت این است که جناب‌خان از«کوچه مروارید» شروع شد. «کوچه مروارید» کاری برای شبکه نمایش خانگی بود که آقای سالار زهی تهیه‌کننده و کارگردان این مجموعه بودند. در آغاز یک اتاق فکر متشکل از خود آقای سالار زهی، بنده، نیوشا صدر، بهادر مالکی، امیر سلطان‌احمدی و محمد نادری تشکیل شد. ما به‌اتفاق دور هم جمع شدیم و به این نتیجه رسیدیم داستان ما در یک محله اتفاق می‌افتد و شخصیت‌های این محله باید ویژگی‌های متفاوتی داشته باشند. به واسطه اینکه من در شیراز در محله‌ای بزرگ شدم که کلی از همسایه‌های ما جنوبی بودند و در تمام این سال‌ها با موزیک جنوب بزرگ شدم، پیشنهاد دادم یکی از شخصیت‌های محله می‌تواند یک جنوبی باشد، چراکه آدم‌های باحال و خوش‌ریتمی هستند و لهجه زیبایی هم دارند و من هم می‌توانستم با این لهجه صحبت کنم، در آن جلسه همه از این طرح استقبال کردند و به این نتیجه رسیدیم این شخصیت می‌تواند یک دوره‌گرد باشد، اسم شخصیت را هم محمد نادری، «جناب‌خان» گذاشت که نویسنده «کوچه مروارید» هم بود. اما در این مجموعه هم خیلی از اتفاقات بداهه بود، یعنی لزوما همه‌چیز برمبنای متن پیش نمی‌رفت؛ ازجمله آواز‌های گاه‌وبی‌گاه جناب‌خان یادگار همان هم‌محله‌ای‌های جنوبی‌ام در شیراز بود. بنابراین می‌خواهم ادعا کنم که جناب‌خان خالقی ندارد، بلکه خالقانی دارد؛ از عروسک‌ساز خانم هدیه هاشمی گرفته تا تهیه‌کننده و کارگردان آقای سالار زهی، محمد نادری که در «کوچه مروارید» اسم‌گذاری و نویسندگی کرده، مهدی برقعی و حامد ذبیحی که عروسک‌گردان‌های این شخصیت هستند؛ امیر سلطان احمدی که همواره به من مشاوره داده و بسیاری از اوقات شعرهایی که جناب‌خان می‌خواند را او می‌نویسد و بچه‌هایی که در فصل سه در تیم ایده‌پردازی ما هستند، آقایان حسام مقامی‌کیا، مهدی شاه‌پیری، محمد عسگری و خانم مهناز خطیبی در این کار مشارکت دارند. لازم می‌دانم بگویم از شروع کار جناب‌خان در خندوانه، ما نویسنده یا متن نوشته‌شده‌ای نداشته‌ایم. براساس یک طرح کلی از خودم یا امیر سلطان‌احمدی به کمک عروسک‌گردان‌ها پیش رفته‌ایم و در فصل سه هم دوستانی که ذکر کردم به ما اضافه شدند. ایده طرح‌شده با رامبد مطرح می‌شود. او هم نظرهایش را می‌دهد و بقیه چیزها در صحنه و در لحظه اتفاق می‌افتد.
پس نمی‌توان گفت خندوانه خیلی به متن متکی است.
بله، متن نوشته‌شده‌ای وجود ندارد، بیشتر شبیه اتاق فکری است که برای هر قسمت به یک طرح داستانی می‌رسیم آن طرح داستانی را با رامبد جوان مطرح می‌کنیم و با یک چکش‌کاری کوچک برای اجرای برنامه آماده می‌شویم و سهم بیشتر آنچه در خندوانه می‌بینید، بداهه است. البته قبل از هر قسمت تحقیق کوچکی درباره پیشینه، قومیت و زبان میهمان داریم و بقیه چیزها در صحنه اتفاق می‌افتد و باید آماده باشیم که نسبت به حرف‌های میهمان واکنش نشان دهیم.
تعداد انگشت‌شماری از برنامه‌های عروسکی در تمام این سال‌ها به موفقیت چشمگیری رسیده‌اند که البته شما در دو مورد از بهترین‌های آنها «کلاه‌قرمزی» و صداپیشگی «جناب‌خان» مشارکت داشتید. از نظر شما، اصول موفقیت برنامه‌های این‌چنینی چیست؟
الان که درباره «کلاه‌قرمزی» صحبت شد، باید بگویم ایرج طهماسب بهترین معلم من در زندگی بوده، تأکید او همیشه این بوده است که از صفر تمرین کنیم و از صفر احساسات انسانی را بازنگری و مفاهیم ابدی و ازلی را پیدا کنیم؛ مفاهیمی که همیشه آدم با آنها احساس قرابت می‌کند. در حال حاضر احساس می‌کنم مردم «جناب‌خان» را به‌عنوان یک عروسک نمی‌بینند، چون در آغاز ما هم «جناب‌خان» را به‌عنوان یک عروسک ندیدیم. «جناب‌خان» مثل همه ما خصوصیات خوب و بد زیادی دارد. مثلا می‌تواند بی‌جنبه باشد یا زمانی خشن شود یا مهربان باشد و عاشق‌پیشه و همه کارهایی که یک آدم معمولی می‌تواند انجام دهد.
از طرف دیگر یک اتفاق عجیب افتاده که به نظرم، در تلویزیون بی‌سابقه است و آن این است که برای اولین‌بار این اعتراض را داریم که چرا به گویش و لهجه ما آواز نمی‌خوانید یا حرف نمی‌زنید؟ جالب است همیشه در تلویزیون این اعتراض وجود داشته که چرا این سریال با لهجه ما بوده؟ نمی‌دانم چرا، شاید به‌غلط احساس تمسخر می‌کردند. اما ما نشان دادیم به شما احترام می‌گذاریم؛ اینکه لرها ببینند کردی چقدر زیباست، فارس‌ها از شنیدن عربی لذت ببرند، بلوچ‌ها آوازهای گیلکی را بشنوند و همه از لهجه و زبان همدیگر لذت ببریم.
برند جناب‌خان به‌تازگی معرفی شده است. شما هم در این اقدام سهیم هستید، اما به نظر می‌رسد کمی دیر در این زمینه اقدام کردید.
بعد از اینکه «جناب‌خان» در خندوانه دیده شد، سیلی از عروسک‌های تقلبی به بازار آمد. طبیعتا رعایت‌نکردن حق کپی‌رایت ما را به‌عنوان تولید‌کننده آزار می‌داد. بعد از آن یک‌سری شکایات هم مطرح شد مبنی بر اینکه این عروسک‌هایی که شما فروختید با پارچه بی‌کیفیت باعث بیماری یا حساسیت بچه‌ها شده و… درحالی‌که ما از هیچ‌چیز خبر نداشتیم و فقط درگیر تولید برنامه بودیم. هیچ‌کدام از عروسک‌هایی که به بازار می‌آمد، کار ما نبود. تا اینکه حس کردیم این اتفاق نیاز به سامان‌دادن از طرف مجموعه دارد. درنهایت آقای سالار زهی، رامبد جوان و بنده این کار را شروع کردیم و محمد صراف به‌عنوان مدیر این برند انتخاب شد. در ابتدا با کمک وکیل، تولید‌کنندگان قاچاق شناسایی شدند و تولید قاچاق متوقف شد و آقای صراف با تولید‌کنندگان و کارخانه‌های معتبر داخلی وارد مذاکره شدند و تولید این برند آغاز شد. ما تصمیم گرفتیم مثل تمام دنیا که در کنار یک کار نمایشی اتفاقات ارزش افزوده‌ای نیز می‌افتد، ما هم به این شکل داشته باشیم. علاوه بر اینکه طرح‌های بزرگ‌تری در نظر داریم. به نظرم، اتفاق جالبی که برای جناب‌خان افتاده، این است که این شخصیت اقوام ایرانی را به هم نزدیک می‌کند. من فردی هستم که از شهرستان به تهران آمدم و همیشه سعی کردم این نگاه شهرستانی را در کارم حفظ کنم. متأسفانه شهرستان‌ها کمی در تلویزیون ملی کمتر دیده می‌شوند. شاید به‌نوعی قرار بوده جناب‌خان از زاویه دید اقشار پایین‌تر، متوسط یا کمتر‌دیده‌شده باشد، مثلا مرزنشین‌ها یا بچه‌های کار و… . اگر شما با من موافق باشید انگار جناب‌خان زبان مردم این سرزمین شده است. اینکه ما با گویش‌ها و لهجه‌های مختلف آواز خواندیم، از محله‌های مختلف و شهرهای مختلف اسم بردیم و از همه با احترام یاد کردیم باعث شده الان کردها، لرها، عرب‌ها، بلوچ‌ها و… احساس کنند به واسطه جناب‌خان سهمی در تلویزیون دارند.
پیش‌بینی شما برای آینده این شخصیت محبوب چیست؟
خیلی کار سختی است. جناب‌خان زندگی من را گرفته، یعنی به اندازه دنیا خسته‌ام. ما به قصه احتیاج داریم و جناب‌خان همیشه باید با دست پر و با موزیک جدید در برنامه آماده باشد، حقیقت این است که من یک نفرم و آن‌قدر با لهجه‌های مختلف حرف زدم که بخش زبان مغزم مختل شده است (با خنده). درحال‌حاضر بسیاری از «ان‌جی‌او»‌ها یا مراکز خیریه یا حتی کسانی که به بیماری‌های خاصی مبتلا هستند، دوست دارند جناب‌خان حرفشان را بزند و خب، طبعا همه اینها ممکن نیست و چون تم برنامه خنده و شادی است باید در زمان‌هایی گفتن برخی از مسائل جدی و حیاتی با خنده ترکیب شود. جناب‌خان رسما یکی، دو سال زندگی من را گرفته است. آن‌قدر که فرصت کافی برای دیدن خانواده‌ام ندارم. اما خوشبختانه جناب‌خان مستقل از من زندگی می‌کند و راستش درحال‌حاضر پیش‌بینی خاصی برای آینده‌اش ندارم.

محمد بحرانی و ببعی

ممکن است در آینده جناب‌خان را مستقل از «خندوانه» تعریف کرد؟
نمی‌دانم. به نظرم، ترکیب درست جناب‌خان با رامبد جوان است، یعنی زوجی تشکیل می‌شود که شما به رابطه آنها می‌خندید. از طرفی رامبد جوان بسیار حرفه‌ای و باهوش با عروسک بازی می‌کند، شاید خیلی از بازیگران حرفه‌ای ما هم این توانایی را نداشته باشند و خب رامبد، کارگردان برجسته‌ای هم هست. به نظرم، اگر فرصت کنیم خودمان را پیدا کنیم، می‌شود این ترکیب را جای دیگری مثلا در سینما هم دید.
شما به جز صداپیشگی، تجربه‌های بازی هم داشتید گرچه صداپیشگی را هم می‌توان نوعی بازیگری محسوب کرد، اما آیا در این مدت پیشنهادی برای بازی داشتید؟
من بازیگری خواندم، با صداپیشگی هم تصور می‌کنم به رشته خودم ادامه می‌دهم و ارجحیتی نسبت به هم ندارند، طبعا جایی که حالم خوب باشد و شخصیت خوبی پیشنهاد شود، حتما بازی می‌کنم. در این مدت پیشنهاد بازی هم داشتم اما خب، جناب‌خان در اولویت بوده و فرصتی برای کار دیگری نداشتم البته حسرتی هم بابت انجام‌نشدنش نمی‌خورم.
آقای بحرانی! این سوءتفاهم با پخش برخی از بخش‌های برنامه پیش آمده که شاید سفارشی برای دعوت از برخی میهمان‌ها صورت می‌گیرد و به‌نوعی برنامه با حضور برخی چهره‌های سفارشی آماده می‌شود. این انتقاد را می‌پذیرید؟
مطلقا این‌طور نیست قطعا تا جایی‌که به کار من مربوط می‌شود، این مورد را نمی‌پذیرم. برای همه میهمان‌ها همه انرژی‌مان را می‌گذاریم. طبعا برخی از میهمان‌ها پتانسیل بیشتری برای شوخی دارند یا برنامه به‌نوعی پیش می‌رود که شوخی‌ها بیشتر است. مثلا شاید همه ما تصور نمی‌کردیم برنامه ما با خانم حمیده عباس‌علی، آن‌قدر خنده‌دار شود. من ایشان را در حد مرور برخی خبرها می‌شناختم و هرگز ایشان را از نزدیک ندیده بودم، طبیعتا هیچ سفارشی نبود اما برنامه ما با او، به نظر من، یکی از بهترین و خنده‌دار‌ترین برنامه‌های فصل سه شد. میزان انرژی برنامه به خیلی از عوامل بستگی دارد. به‌هرحال، من آدم هستم، یک روزی مغزم کندتر است و شاید روزی شوخی‌های کمتری به ذهنم می‌رسد. همه اینها در خروجی کار مؤثر است. مطمئن باشید خندوانه برای کسی هیچ سفارشی نداشته و ندارد.
اما شاید بد نباشد در پایان به یک نکته هم اشاره کنم و آن این است که این موضوع فقط به‌عنوان یک پیشنهاد مطرح می‌شود و دوست دارم این اتفاق بیفتد که خوب است جناب‌خان و رامبد جوان به‌عنوان سفیر صلح و شادی از طرف ایران به همه جهان معرفی شوند. این موضوع نیاز به حمایت و تأیید دارد و شاید بد نباشد که ایرانی‌ها با داشتن این سفرای فرهنگی با این عنوان شناخته شوند: ایرانی‌ها به‌عنوان ملتی که با زبان‌ها و گویش‌های زیبایی حرف می‌زنند، موسیقی‌های زیبایی دارند و خنده و شادی را پیشنهاد می‌دهند.

منبع: شرق ـ بهناز شیربانی

تاریخ انتشار :۱ شهریور ۱۳۹۵

برچسب‌ها:, , ,
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • با رکوردداران کنسرت موسیقی در سال ۱۴۰۲ آشنا شوید

    تریبون هنر: هنوز یک‌ماه از سال جدید نگذشته که قیمت بلیت‌های موسیقی ۱۰۰هزار تومان گران‌تر شده و بلیت کنسرت‌ها نزدیک به ۹۰۰هزار تومان به‌خصوص در کنسرت‌های پاپ دیده می‌شود. در دیگر شهرها هم قیمت بلیت‌ها تا سقف ۶۰۰هزار تومان به فروش می‌رسد که سقف قیمت در سال گذشته به ۵۰۰هزار […]

  • رضا داودنژاد، «مصائب شیرین»، کات!

    تریبون هنر: مخابره خبر درگذشت رضا داودنژاد در شامگاه ۱۳ فروردین ماه در حالی که چند سال قبل در چنین روزی خبر درگذشت جمشید مشایخی را مخابره کردیم، آنقدر سخت بود که برای انتشارش تامل کردیم، به چند نفر زنگ زدیم، فکر می‌کردیم دروغ ۱۳ فروردین ماه است اما گویا […]

  • ماجرای یک پرونده‌ رازآلود در «بی‌بدن»/ قصه دختری که جنازه ندارد

    تریبون هنر: فیلم «بی‌بدن» اولین تجربه سینمایی مرتضی علیزاده به نویسندگی کاظم دانشی است که به موضوع جنجالی قتل یک دختر و ماجراهای پس از آن در روایتی مشابه فیلم «علفزار» می‌پردازد. در قالب سلسله گزارش‌هایی با عنوان «پیشنهاد نوروزی خبرگزاری مهر» به مخاطبان سینما» به معرفی فیلم‌های اکران نوروزی […]

  • کدام فیلم ها در سینمای ۱۴۰۲ توقعات را برآورده نکرده؟

    تریبون هنر: ایرنا نوشت: سال ۱۴۰۲ سالی غیرقابل پیش‌بینی برای گیشه سینماها بود. سالی که اخبار فروش ۱۰۰۰میلیاردی تمام سینما را گرفته بود و در این بین فیلم‌هایی آمدند و رفتند که هیچ‌کس متوجه آن‌ها نشد. از دومین فیلم کارگردان فسیل گرفته تا کمدی ویلای ساحلی که توقع‌ها را نسبت […]

  • از مایکل جکسون تا پسر بروسلی: کشف چیزهای عجیب در جسد سلبریتی‌ها

    تریبون هنر: از مایکل جکسون و رابین ویلیامز و پسر بروسلی تا هیث لجر و دختر الویس پریسلی، سلبریتی های محتلفی بوده اند که سرنوشت تراژیکی داشته‌اند؛ اما بررسی‌های پس از مرگشان از نکات غافلگیر کننده‌ای در خصوص مرگ آن‌ها پرده برداشته است.   مرگ همیشه اتفاقی غم انگیز است، بخصوص […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad