Ad

حکومت مردم بر مردم؛

بعضی خواننده ها باید قبول کنند که به تکرار رسیده اند

+خوب است خوراک فاخر به مردم بدهیم اما شرطش این است که آن را بپذیرند

تریبون هنر- سام شرف زاده: بابک وزیری یکی از آهنگسازان خوب کشورمان است که در میان آخرین کارهای منتشر شده از او می توان به قطعه «تصمیم» با صدای بابک جهانبخش در آلبوم «حالم خوبه» و تک آهنگ «چشمای تو» با صدای مهدی محمدی اشاره کرد. گفت و گو از آنجا شروع شد که مشغول چه کاری است و رفته رفته به مسائل تخصصی موسیقی رسیدیم که خواندنش خالی از لطف نیست.

 

چه خبر از این روزهای شما؟

 

مثل همیشه مشغول ساخت و تنظیم آهنگ ها هستم ولی بیشتر وقتم را تدریس گرفته است که مباحث آهنگسازی، هارمونی، تئوری موسیقی و این ها را تدریس می کنم.

 

با توجه به هنرجوهایی که دارید، اگر وارد بازار موسیقی بشوند چه تصویری از آینده موسیق دارید؟

 

بگذارید نکته ای را بگویم. آمال من هیچ وقت موسیقی پاپ نبوده و به موسیقی به عنوان سرگرمی نگاه نکردم. هنرجوهای من در سبک کلاسیک هستند و در حال حاضر تمایلی به پاپ ندارند. اما اگر بخواهیم موسیقی پاپ را ارزیابی کنیم، ارزیابی خاصی ندارد. خودش پیش می رود و مثل حکومت مردم بر مردم است. می توان آن را آنالیز کرد اما نمی شود آینده اش را به طور دقیق پیش بینی کرد. دست های قدرتمندی باید پشت این جریان باشد که هست. توهم توطئه در میان نیست اما واقعیت این است که ما تعیین کننده نیستیم. هنر پاپ به شکلی است که خودش پیش می رود.

 

از عبارت «حکومت مردم بر مردم» استفاده کردید. آیا منظورتان این است که در موسیقی پاپ چیزی شنیده می شود که مردم می خواهند و خوشان به آن جهت می دهند؟

 

بله. شاید مردم اصلا نمی دانند چه می خواهند اما خوراکی به مردم می رسد که می خواهند. آثار زیادی در روز منتشر می شود و کمتر اثری می بینیم که خریدار پیدا می کند. بعضی آثار برای مصارف خاصی منتشر می شود. مثل مهمانی یا گوش دادن آن در ماشین. این خوارک مردم است که در لحظه هم خرج می شود. این ماهیت موسیقی پاپ است و کارش همین است. خوب است که خوراک فاخر به مردم بدهیم اما شرطش این است که آن را بپذیرند.

 

نیاز به فرهنگ سازی دارد.

 

درست است. موسیقی این روزها فورم محور شده است و باید از اِلِمان های ریتمیکی در آن استفاده شود تا جذاب به نظر بیاید. نمی خواهم بگویم ترانه نقشی در این میان ندارد ولی فورم بیشتر دیده می شود تا محتوا.

 

موسیقی دنیا به سمتی رفته که روزمرگی شنونده را دنبال می کند.

 

این سیستم جهانی است و معتقدم از دنیای سرمایه داری می گیریم. موزیسین های بزرگی در دنیا داریم و اما افرادی را در سطح بالاتر می بینید که هزینه هایی را پرداخته اند و به نوعی منبع درامدی هستند برای شرکت ها و سیستمی که به عنوان تهیه کننده پشت آن ها است. طبیعی هم هست. به عنوان مثال سبک بلوز، که قابلیت این را داشته از دلش موسیقی جَز بیرون بیاید، تعداد فستیوال هایش کم است. چرا که مخاطب شاید کم لطف باشد یا دانشش در خصوص آن موسیقی اندک است. مخاطب متاسفانه می خواهد با موسیقی وقتش را پُر کند.

 

تا اینجا نتیجه می گیریم در دنیا موسیقی به جایی رسیده که مردم می خواهند.

 

درست است. به جایی که مردم می خواهند با باید بخواهند. باید پذیرفت که موسیقی به یک صنعت تبدیل شده است و به هالیوود شبیه شده است. باید درامدزایی داشته باشد و موسیقی پاپ متاسفانه یا خوشبختانه کارش همین است. یا شنونده این را می خواهد یا خوراک به او می رسد و باید بپسندد. به نظر من تزریق می شود.

 

در موسیقی کشور که بیشتر آن در دست موسیقی پاپ است، با آلبوم هایی رو به رو می شویم که سبک های مختلفی را در دل خود جا داده. این درست است یا نه؟

 

طبیعتا درست نیست. در دنیا هم مرسوم نیست. اما در مارکت پاپ پیش می آید. به عنوان مثال زبان لاتین زبان دوم دنیا است و منابع با آن منتشر می شوند. مثلا در سبک پاپ یک خواننده که معروف است و فروش بالایی دارد، یک قطعه لاتین هم در آلبومش دارد. قبلا ژانرها مشخص بود و در آن راستا فعالیت می کردند. در خاورمیانه آلبوم های چند سبکی هست و تنها در ایران رخ نمی دهد. تصور خیلی از خواننده های این است که با این کار مخاطب خود را بیشتر می کند و می تواند سلیقه مردم را بفهمد. اگر یک خواننده یک استایل داشته باشد روزمره نخواهد شد.

 

 

در این سال ها بعضی خواننده های خوب ما چند آلبوم آخرشان به شدت به هم شبیه است. اگر همه را کنار هم بگذارید می توانید به شکل های مختلف آلبوم ها را بچینید و تفاوتی حس نمی شود. اگر بگوییم تکراری شده اید می گویند این سبک ما است. به نظر شما مرز حفظ کردن سبک و به تکرار رسیدن کجاست؟

 

موسیقی شاخه های مختلفی دارد که یک آرتیست می تواند در شاخه های خاصی از آن تبحر داشته باشد. در موسیقی پاپ این قابلیت وجود ندارد. اگر در آلبوم یک خواننده از اِلِمان های راک استفاده کنیم، راک هم بخشی از موسیقی پاپ می شود. ارکستراسیون است که تغییر کرده است. ولی تا جایی که من از سوال شما برداشت کردم حرف من این است که بگویم گفتنِ «سبک من این است» حرف بزرگی است و هر آدمی نمی تواند این حرف را بزند. اگر محدودتر نگاه کنیم، خواننده هایی داریم که موسیقی شاد تولید می کنند و اگر بگویند سبک ما این است حرف درستی زده اند چون واقعا کارشان را بلد هستند. اما این حرف حرفِ بزرگی است و بعضی خواننده ها باید قبول کنند که به تکرار رسیده اند و باید سطح آگاهیشان را بالاتر ببرند. این را هم بگویم مردم هر چیزی را نمی پسندند. مثل سبک فیوژن که تازه مخاطبش را پیدا کرده که عام مردم نیستند.

 

به نظر شما سازبندی و تنظیم چقدر می تواند یک ملودی را متفاوت به گوش مخاطب برساند. سال ها است با فقر ملودی رو به رو هستیم.

 

مسئله جالبی است. دو تنظیم کننده می توانند یک ملودی را بسیار خوب تنظیم کند و دیگری آن را به قهقرا ببرد. ولی بستر یک ملودی باید منطقی باشد و استانداری رو رعایت کرده باشد. در موسیقی کلاسیک اصطلاحی داریم به اسم سکوئنس که در مسئله هارمونی، یعنی تکرار کردن یک فورم از ملودی در چینش های مختلف. عموما ملودی هایی که در موسیقی خاور میانه جواب داده است از سیستم های سکوئنسی پیروی کرده اند. یک روند قابل پیش بینی را تکرار کرده اند و مردم عادی آن را می پسندند. تنظیم کننده تا حدی می تواند موثر باشد. کیفیت کار برای مردم مهم شده و سیستم های صوتی به شکلی شده که مخاطب متوجه تنظیم می شود. یک تنظیم خوب با کیفیت بد را مردم تنظیم بد فرض کرده اند و عکس این هم وجود دارد. یک تنظیم خوب ممکن است در مرحله میکس نابود شود و عوامل زیادی هست که می تواند روی کار تاثیر داشته باشد. گاهی میکس یک تنظیم بد، خروجی رضایت بخشی را تولید کرده است.

 

 

در انتهای این گفت و گو چه صحبتی دارید؟

 

از شما ممنونم و همین طور از بابک صحرایی عزیز

تاریخ انتشار :۱۰ شهریور ۱۳۹۵

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • مینی سریال «بچه گوزن»؛ روایت هیجان انگیز یک رابطه سادومازوخیسمی

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سریال «بچه گوزن» داستان واقعی یک رابطه سادومازوخیسمی (آزارگری و آزارخواهی) است. مرد و زن هر دو گرفتار این بیماری روانی اند با این تفاوت که مرد ظاهری عادی و معمولی دارد اما به اندازه زن که رفتارش بیانگر آشفتگی روحی اش است، بیمار است. […]

  • نگاهی به تاثیر آیین و هنر مردمی در آثار سینمایی و نمایشی
    بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی با تعزیه ایرانی چه کردند

    تریبون هنر: تعزیه، این هنر عامه یکی از عمیق‌ترین هنرهای ایرانی است که در دوره مدرن توجه بسیاری از هنرمندان تراز را در شیوه‌های مختلف هنری به خود جلب کرده است، از جمله آن هنرمندان در سینما حداقل سه سینماگر با نوشتن و یا ساختن و یا الگوگرفتن از پیشنهادهای […]

  • یادداشت حامد حنیفی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه: بی اختیار اشک می‌ریختیم

    تریبون هنر: حامد حنیفی در یادداشتی درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی نوشت: من و اکثریت قریب به اتفاق حضار بی اختیار اشک می‌ریختیم. به گزارش تریبون هنر، حامد حنیفی، آهنگساز برجسته موسیقی ایران و منتقد موسیقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه نوشت: […]

  • بابک جهانبخش مرگ با طعم نسکافه به کارگردانی بابک صحرایی

    تریبون هنر: بابک جهانبخش، خواننده برجسته و توانمند موسیقی ایران، یادداشتی را درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر، بابک جهانبخش در یادداشت خود درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» و بابک صحرایی ر صفحه اینستاگرامش نوشت: بابک صحرایی فارغ از […]

  • رضا صادقی در مرگ با طعم نسکافه

    تریبون هنر: رضا صادقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه به نویسندگی و کارگردانی بابک صحرایی نوشت: رفتم چون رفیقم رو ذوست دارم و دعوتش برام محترم بود اما شگفت زده شدم به گزارش تریبون هنر، رضا صادقی خواننده برجسته و مولف موسیقی ایران در یادداشتی به تحلیل […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad