نوید محمدزاده: گفتند باید نامه ای را امضا کنیم و از گرفتن جایزه انصراف بدهیم
آقای گلمکانی که از داوران بود اولین نفری بودند که گفتند سیمرغ مال تو بودهنوید محمدزاده برای نخستین بار در برابر فریدون جیرانی در برنامه ۳۵ از شب تلخی گفت که جشنواره جایزه او برای «عصبانی نیستم!» را از جوایز حذف کرد:
نوید محمدزاده درباره این اتفاق گفت:
-من دو شب قبل از اختتامیه می دانستم جایزه سیمرغ بهترین بازیگر مرد را برای «عصبانی نیستم» می گیرم. شب قبلش رفتیم سینما فرهنگ برای آخرین اکران فیلم که دیدم بین سینمایی ها پچ پچ افتاده که «آخی حقشو خوردن» خواستم ببینم چی می گویند، حق کی را خوردند، شبش فهمیدیم می گویند برای این فیلم کسی نباید جایزه بگیرد و این پیچیده بود بین سینمایی.
-آقای کیومرث مرادی دوست آقای حیدری بود و می گفت آقای حیدری و آقای مرادی دارند تلاش می کنند تو جایزه بگیری گفتم: اختتامیه نشده هنوز. چی را دارند تلاش می کنند، چی شده؟
-روز بعد یعنی روز اختتامیه، ساعت ۳ یکی از دوستان گفت سیمرغ را می گیری و مشکل حل شده. یک ربع بعد رضا درمیشیان گفت: باید نامه ای را امضا کنیم و از جوایزمان انصراف بدهیم. من گفتم جایزه ندهند اما سندیت هم ازمن نگیرند که حقم را نمی خواهم. چی را امضا کنم؟کجای دنیا از تو امضا می گیرند که جایزه ات را نگیر؟
-از بچگی و سال ۸۲ که دوره های بازیگری می دیدم لحظه گرفتن جایزه سیمرغ را تمرین می کردم و در بیست و هفت سالگی به من گفته شد با هفت رای از هفت داور سیمرغ گرفتی اما باید امضا کنی که این را نمی خواهی.
-از ساعت ۳_۶ روز اختتامیه تلخ ترین لحظات زندگی کاری ام بود و ساعت ۶ بدون اینکه امضا کنیم گفتند امضا کنید یا نکنید سیمرغ را نمی دهیم
-گفتند گروه فیلم انصراف داده. انصراف چیزی است که به خواست فرد باشد نه اینکه به شما بگویند انصراف بدهید. من بیست و هفت سالم بود و آن شب همینطور گریه می کردم. این اولین نقش اصلی ام بود و به اتفاق آرا سیمرغ گرفتم فیلمی که محبوب ترین کارم هست و به خاطرش به رضا درمیشیان مدیونم.
-من اقای ایوبی را خیلی دوست دارم. پارسال که رفتم سیمرغ« ابد و یک روز» را بگیرم گفتند: «ما دیگر چیزی به شما بدهکار نیستیم.» نه هستید! من برای «ابد و یک روز» جایزه گرفتم شما هنوز سیمرغ «عصبانی نیستم»را به من بدهکارید.
-آن شب و بعد از اینکه ما را از جوایز کنار گذاشتند. حالم بد بود خانم بنی اعتماد که مثل مادرم هستند بامن حرف زدند و من گریه می کردم آقای گلمکانی که از داوران بودند و اولین نفری بودند که گفتند سیمرغ مال تو بوده با من صحبت کردند.
-تلخ ترین تصویر در حوزه کاری من همان ساعت های نزدیک اختتامیه است که پیرهن و کتم اتو شده روی در ماند و فقط داداشم و علی سرابی که خانه ما بودند این تصویر را دیدند. چه کسی می داند سه ساعت بر من و رضا درمیشیان و باران کوثری چه گذشت؟
-آن شب تئاتر شکلک کیومرث مرادی بود و جواد عزتی لطف کرد و قرار بود شبی که من جایزه میگیرم جای من بازی کند بعد از این اتفاقات کیومرث مرادی گفت نمی شود و باید بیایی بازی کنی من را سوار ماشین کرد و من را که اشک می ریختم برد روی سن و آنجا بود که همه چیز یادم رفت. آن شب تشویق شدم اما نه در اختتامیه جشنواره فجر بلکه روی سن تئاتر.
تاریخ انتشار :۱۲ شهریور ۱۳۹۵