Ad


حامیان اصلی فیلم برادران لیلا چه کسانی هستند؟

یادداشت سید عبدالجواد موسوی

تریبون هنر: سید عبدالجواد موسوی در خبر آنلاین نوشت: این روزها به طعنه و گلایه زیاد شنیده ایم که در مملکت ما همه شده اند منتقد فیلم. مشخصا هم به فیلم برادران لیلا اشاره می کنند که از زمان پخشش در فضای مجازی کم تر کسی درباره اش اظهار نظر نکرده است.

البته وقتی چیزی در این حد گسترده پخش می شود و ظاهرا دیدنش از سوی سازندگان و تهیه کنندگانش هم حلال! اعلام می شود یعنی مانعی برای اظهار نظر وجود ندارد. یعنی این فقط یک فیلم نیست و حرف هایی است که شنیدنش برای همگان مجاز است و به همین ترتیب اظهار نظر از سوی همگان نیز بلامانع. اما آن چه حقیقتا سبب چنین اوضاعی می شود چیست؟ اگر فقط قرار باشد یک دلیل برای چنین وضعیتی بیاوریم باید گفت در زمانه ای که هیچ چیزی سر جایش نیست توقع این که نقد و منتقد سینمایی سر جایش باشد توقع چندان به جایی نیست. فیلم را در سالن سینما نمایش می دهند و منتقدان سینمایی هم در رسانه های سینمایی نقدهایشان را منتشر می کنند اما وقتی فیلمی به هر دلیل امکان نمایش در جای خودش را ندارد و با اکران خودخواسته تهیه کنندگانش به صورت قاچاق مواجه می شود یعنی نه یک جای کار بلکه کلا خیلی از جاهای کار می لنگد. یعنی فیلم از معنا و مفهوم اصلی اش دور می شود و اصلا کارکرد دیگری پیدا می کند. این جا دیگر ما با یک فیلم سر و کار نداریم. رفتار تهیه کنندگان فیلم هم به رفتار حرفه ای فیلمسازها شبیه نیست، پس چرا توقع داریم بینندگان فیلم هم که مدت هاست در یک فضای عجیب و غریب و شرایط حساس کنونی! زندگی می کنند جا پای منتقدان سینمایی نگذارند؟

در شرایط غیر طبیعی انتظار رفتار طبیعی داشتن از عده ای خاص خودش چیزی است غیر طبیعی. این شرایط غیر طبیعی فقط به نحوه اکران فیلم برادران لیلا هم بر نمی گردد. یادم هست درباره فیلم رستاخیز نوشتم که اگر این فیلم در شرایط طبیعی اکران می شد بی شک خود من از جدی ترین منتقدانش بودم و حسابی با فیلم مشکل پیدا می کردم اما نحوه برخورد نامنصفانه با این فیلم باعث شد که اصلا موضوع به سمت و سوی دیگری برود و عدم اکران فیلم از اساس ماجرا را تغییر دهد. امروز هم نقد فیلم برادران لیلا تقریبا امری ناممکن شده است و آن ها که بی پروای خوش آمد و بد آمد سیاست زدگان درباره خود فیلم حرف می زنند حقیقتا آدم های جسوری هستند. چه کسی مقصر است؟ این که حتی نمی توانیم درباره یک فیلم به راحتی صحبت کنیم و هرچه بگوییم از دل آن ممکن است چیزهایی دربیاید که هیچ ربطی به عقاید ما ندارد قطعا اوضاع جالبی نیست اما چه کسی این شرایط را پدید آورده است؟

قطعا کسانی فکر کرده اند اگر حرف هایی که در فیلم برادران لیلا زده شده به گوش تماشاگران سالن سینما برسد اتفاق بدی می افتد. بدون شک آن ها خودشان را دلسوز این آب و خاک می دانند اما نمی دانم حالا که فیلم برادران لیلا را تقریبا همه مردم دیده اند با خودشان چه فکری می کنند؟ اگر آن فیلم در شرایط عادی اکران می شد و آن چهار کلمه ای هم که ممیزان عزیز فکر می کردند اساس ملک و حکومت را ممکن است بلرزاند پخش می شد چه اتفاقی می افتاد؟ حالا نه تنها آن چهار کلمه را همه شنیده اند که کلی تفسیر و تاویل سیاسی دلخواه به آن افزوده شده. طبق معمول از قضا سرکنگبین صفرا فزود.

به عبارتی ساده تر مخالفان فیلم بیشترین مدد را به فیلم و آن چهار کلمه ای که فکر می کردند نباید شنیده شود رساندند. چرا؟ چه چیزی در فیلم گفته شده که مردم آن را نشنیده اند؟ چه راز مگویی؟ چه حرف عجیبی؟ این حرف ها که حرف های یومیه میلیون ها ایرانی در کوچه و خیابان و خانه است. در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون هم گاهی از این حرف ها زده می شود. اصلا گیرم که فیلمساز در کنار این حرف های تکراری و بدیهی چهارتا قلمبه هم بار کسی کرده باشد، ایرادش چیست؟ این همه فیلم خوب و بی عیب و مثبت دارید بگذارید یکی هم مثل برادران لیلا کنارشان باشد تا جنستان جور شود. اصلا این فیلم های تلخ و سیاه نما باید باشند تا ارج و اعتبار آن فیلم های به قول شما ارزشی دیده شود یا نه؟ ببخشید ظاهرا من هم دارم حرف هایی می زنم که خیلی به فیلم ربط ندارد. این طور که پیداست در فضایی زیست می کنیم که کم تر کسی قائل به ربط است و در چنین فضایی خیلی هم نباید از کسی و چیزی انتظار داشت حتی از خودمان.

 

در صفحه اینستاگرام تریبون هنر با ما همراه باشید

تاریخ انتشار :۱۳ فروردین ۱۴۰۲

برچسب‌ها:,
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • مینی سریال «بچه گوزن»؛ روایت هیجان انگیز یک رابطه سادومازوخیسمی

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سریال «بچه گوزن» داستان واقعی یک رابطه سادومازوخیسمی (آزارگری و آزارخواهی) است. مرد و زن هر دو گرفتار این بیماری روانی اند با این تفاوت که مرد ظاهری عادی و معمولی دارد اما به اندازه زن که رفتارش بیانگر آشفتگی روحی اش است، بیمار است. […]

  • نگاهی به تاثیر آیین و هنر مردمی در آثار سینمایی و نمایشی
    بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی با تعزیه ایرانی چه کردند

    تریبون هنر: تعزیه، این هنر عامه یکی از عمیق‌ترین هنرهای ایرانی است که در دوره مدرن توجه بسیاری از هنرمندان تراز را در شیوه‌های مختلف هنری به خود جلب کرده است، از جمله آن هنرمندان در سینما حداقل سه سینماگر با نوشتن و یا ساختن و یا الگوگرفتن از پیشنهادهای […]

  • یادداشت حامد حنیفی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه: بی اختیار اشک می‌ریختیم

    تریبون هنر: حامد حنیفی در یادداشتی درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی نوشت: من و اکثریت قریب به اتفاق حضار بی اختیار اشک می‌ریختیم. به گزارش تریبون هنر، حامد حنیفی، آهنگساز برجسته موسیقی ایران و منتقد موسیقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه نوشت: […]

  • بابک جهانبخش مرگ با طعم نسکافه به کارگردانی بابک صحرایی

    تریبون هنر: بابک جهانبخش، خواننده برجسته و توانمند موسیقی ایران، یادداشتی را درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر، بابک جهانبخش در یادداشت خود درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» و بابک صحرایی ر صفحه اینستاگرامش نوشت: بابک صحرایی فارغ از […]

  • رضا صادقی در مرگ با طعم نسکافه

    تریبون هنر: رضا صادقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه به نویسندگی و کارگردانی بابک صحرایی نوشت: رفتم چون رفیقم رو ذوست دارم و دعوتش برام محترم بود اما شگفت زده شدم به گزارش تریبون هنر، رضا صادقی خواننده برجسته و مولف موسیقی ایران در یادداشتی به تحلیل […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad