Ad

پشیمانی صدف طاهریان از مهاجرت به خارج از ایران

صدف طاهریان: هرجا برای کار مراجعه می‌کنم به من پیشنهادهای غیراخلاقی می‌شود.

از شنیدن پیشنهادهای غیراخلاقی خسته شده‌ام. اینجا کسی را نمی‌شناسم. اعتماد به نفسم را از دست داده‌ام

 

صدف طاهریان بازیگر سینما و تلویزیون یکی از کسانی بود که با رویای بازیگری در ترکیه و معروف شدن و وعده‌های وسوسه‌انگیز برای بازی در سریال‌های ماهواره‌ای به ترکیه مهاجرت کرد. اما با گذشت یک سال حالا در گفت و گو با روزنامه ترکیه می‌گوید که همه خیالاتش در مورد زندگی در خارج از ایران اشتباه بوده و بدون شناخت از زبان و فرهنگ این کشور تصمیم به مهاجرت گرفته است و از این تصمیم پشیمان است.

صدف طاهریان در گفت وگو با روزنامه هابر تورک از پشت پرده سینمای ترکیه و شرایط سخت زندگی‌اش صحبت کرده که در ادامه می‌خوانید.

خودتان را معرفی کنید؟

۲۸ سالم است. در دانشگاه تهران در رشته معماری تحصیل کرده‌ام. از ۱۹ سالگی در کلاس‌های بازیگری شرکت کردم و در ایران در سینما و تلویزیون بازی کرده‌ام. بعد از این که در ایران ممنوع‌الکار شدم به استانبول آمدم.

چرا ممنوع‌الکار شدید؟

به خاطر انتشار عکس‌های بدون حجاب در اینستاگرام همه قراردادهای کاری‌ام لغو شد و در شرایط سختی قرارگرفتم.

چرا استانبول را انتخاب کردید؟

یکسال است که در ترکیه زندگی می‌کنم. به اینجا آمدم چون فکرمی‌کردم در اینجا می‌توانم آزادتر باشم اما اشتباه می‌کردم. شرایط آن طور که فکر می‌کردم نبود.

چرا این طور فکر می‌کنید؟

در برخی موارد اینجا آزادتر است اما نه در همه موارد. من با خیال آزادی کشورم را ترک کردم. می‌خواستم اینجا به کارم ادامه بدهم. فکر می‌کردم اینجا شرایط فرق می‌کند اما اینجا هم باید برای بازی کردن رابطه داشته باشی. هرجا برای کار مراجعه می‌کنم به من پیشنهادهای غیراخلاقی می‌شود.

از زندگی در ترکیه راضی هستید؟

نه . فکر می‌کردم اینجا فرق دارد ولی اشتباه می‌کردم. اینجا نمی‌توانم به شغل بازیگری ادامه بدهم. از شنیدن پیشنهادهای غیراخلاقی خسته شده‌ام. اینجا کسی را نمی‌شناسم. اعتماد به نفسم را از دست داده‌ام. سه بار در کلاس‌های زبان ترکی شرکت کردم ولی موفق نشدم زبان‌شان را یاد بگیرم. دیگر اعتماد به نفس ندارم.

دوست دارید در فیلم‌های سینمای مستقل بازی کنید؟

اگر پیشنهادی باشد نقش اول و یا نقش‌های فرعی بازی می‌کنم. اما هیچ پیشنهادی ندارم.

چقدر سینمای ترکیه را می‌شناسی؟

کارگردان‌های ترکیه‌ای را نمی‌شناسم. فقط سریال‌های ترکیه‌ای را دوست داشتم نگاه کنم.

در ترکیه چطوری پول در می‌آوری؟

خانواده‌ام خرجم را می‌دهند. پولی که از اسپانسرها می‌گیرم مبلغ ناچیزی است. اگر پیشنهاد بازیگری نداشته باشم مجبورم به کارهای دیگری برای پول در آوردن فکر کنم.

صدف طاهریان

تاریخ انتشار :۲۳ آبان ۱۳۹۵

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • با رکوردداران کنسرت موسیقی در سال ۱۴۰۲ آشنا شوید

    تریبون هنر: هنوز یک‌ماه از سال جدید نگذشته که قیمت بلیت‌های موسیقی ۱۰۰هزار تومان گران‌تر شده و بلیت کنسرت‌ها نزدیک به ۹۰۰هزار تومان به‌خصوص در کنسرت‌های پاپ دیده می‌شود. در دیگر شهرها هم قیمت بلیت‌ها تا سقف ۶۰۰هزار تومان به فروش می‌رسد که سقف قیمت در سال گذشته به ۵۰۰هزار […]

  • رضا داودنژاد، «مصائب شیرین»، کات!

    تریبون هنر: مخابره خبر درگذشت رضا داودنژاد در شامگاه ۱۳ فروردین ماه در حالی که چند سال قبل در چنین روزی خبر درگذشت جمشید مشایخی را مخابره کردیم، آنقدر سخت بود که برای انتشارش تامل کردیم، به چند نفر زنگ زدیم، فکر می‌کردیم دروغ ۱۳ فروردین ماه است اما گویا […]

  • ماجرای یک پرونده‌ رازآلود در «بی‌بدن»/ قصه دختری که جنازه ندارد

    تریبون هنر: فیلم «بی‌بدن» اولین تجربه سینمایی مرتضی علیزاده به نویسندگی کاظم دانشی است که به موضوع جنجالی قتل یک دختر و ماجراهای پس از آن در روایتی مشابه فیلم «علفزار» می‌پردازد. در قالب سلسله گزارش‌هایی با عنوان «پیشنهاد نوروزی خبرگزاری مهر» به مخاطبان سینما» به معرفی فیلم‌های اکران نوروزی […]

  • کدام فیلم ها در سینمای ۱۴۰۲ توقعات را برآورده نکرده؟

    تریبون هنر: ایرنا نوشت: سال ۱۴۰۲ سالی غیرقابل پیش‌بینی برای گیشه سینماها بود. سالی که اخبار فروش ۱۰۰۰میلیاردی تمام سینما را گرفته بود و در این بین فیلم‌هایی آمدند و رفتند که هیچ‌کس متوجه آن‌ها نشد. از دومین فیلم کارگردان فسیل گرفته تا کمدی ویلای ساحلی که توقع‌ها را نسبت […]

  • از مایکل جکسون تا پسر بروسلی: کشف چیزهای عجیب در جسد سلبریتی‌ها

    تریبون هنر: از مایکل جکسون و رابین ویلیامز و پسر بروسلی تا هیث لجر و دختر الویس پریسلی، سلبریتی های محتلفی بوده اند که سرنوشت تراژیکی داشته‌اند؛ اما بررسی‌های پس از مرگشان از نکات غافلگیر کننده‌ای در خصوص مرگ آن‌ها پرده برداشته است.   مرگ همیشه اتفاقی غم انگیز است، بخصوص […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad