تحلیل رگ خواب با حضور لیلا حاتمی، حمید نعمت الله و امیر پوریا: وقت هایی که گربه هم بازی ام بود خیلی راحت بودم
امیر پوریا: خوب است این اشاره ها را حالا و این همه سال بعد از طرح دیدگاه و کتاب خانم سوزان سانتاگ یعنی «علیه تفسیر»٬ لزوماً به معنای تمثیل و نماد نبینیمسه شنبه سوم اسفند دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک) تهران نخستین جلسه نمایش و تحلیل فیلم «رگ خواب» را در دانشگاه های کشور برگزار کرد. در حالی که این کار اخیر حمید نعمت الله به عنوان بهترین فیلم جشنواره سی و پنجم فجر از سوی منتقدان ماهنامه سینمایی فیلم برگزیده شده، این جلسه با حضور او، لیلا حاتمی بازیگر اصلی و امیر پوریا به عنوان منتقد برگزار شد.
حاتمی که برای نقش مینا در این فیلم، سیمرغ بازیگر نقش اصلی زن را در جشنواره از آنِ خود کرده بود، دربارهٔ این نقش گفت: «شرایط مینا برای خانم ها و به نظرم حتی برای آقایان خیلی قابل درک است. همیشه گفته ام وقتی فیلمنامه ای یک نقش را خوب پرورانده باشد، من با اشتیاق کار را قبول می کنم و اجرا می کنم».
او که در بخش هایی از تصاویر فیلم با یک گربه از نژاد پرشین حاضر بود، دربارهٔ این تجربه به نکتهٔ طنزآمیزی اشاره کرد: «وقت هایی که گربه هم بازی ام بود، خیلی راحت بودم. چون هر خرابکاری ای که اتفاق می افتاد، گردن او بود و با تکرار نماهایی که او خراب می کرد، من هم فرصت کار دوباره پیدا می کردم و این عالی بود».
حمید نعمت الله هم دربارهٔ این که اوایل فیلم «رگ خواب» سکانس های عاشقانه زیاد دارد و بعدتر هم رنج نیاز به عشق را به نمایش می گذارد، گفت: «این سال ها اعتقاد دارم غیر قابل پیش بینی ترین بخش فیلمسازی این است که وقتی می خواهیم تماشاگر را متأثر کنیم، چه کنیم تا کارمان خنده دار از آب در نیاید. بخش های عاشقانه در این فیلم چه جاهایی که در خود سکانس ها موقعیت رمانتیک می بینیم مثل سکانس خاک خوری یا ابراز علاقه پشت چراغ قرمز، چه وقتی خود مینا در نریشن از احساسات اش می گوید، از این نظر خیلی ریسکی بودند. من تا الان فیلم را به همراه تماشاگر ندیده ام چون در سیستان و بلوچستان درگیر کار فیلم دیگرم «شعله ور» بودم. ولی شنیده ام که تا اینجا خوشبختانه افتضاحی به بار نیامده! واقعیت این است که وقتی شما این نوع سکانس ها را با جمع ۲۰-۳۰ نفره ای از تماشاگر معمول ببینید، واکنش شان هر چه باشد تقریباً در تمام دنیا و تمام اکران ها اتفاق می افتد. اگر تماشاگر آن لحظه هایی که خودتان دوست داشته اید بخندد و متن و صحنه را به این هدف اجرا کرده اید، واقعاً بخندد، این موضوع در فرهنگ ها و کشورهای دیگر هم تکرار می شود و این نشان می دهد انسان ها چه قدر مشترکات حسی دارند. چه قدر با وجود تفاوت ها، در ذات انسانی شان به هم شبیه اند».
امیر پوریا در توصیف احساس های گوناگونی که تماشاگر فیلم «رگ خواب» در طول تماشای آن دارد، گفت: «خیلی بیننده ها با دیدن سطح داستان فیلم تصور می کنند باز همان کلیشهٔ مرد نیرنگ باز و خیانت پیشه است و آن را ضد مرد می دانند. خیلی ها وقتی اصرار زن به نیاز و وابستگی اش را می بینند و به خصوص نوع حرف زدن او از این نیاز با خودش را می شنوند، بابت این که گمان می کنند زن دارد خودش را کوچک می کند، فیلم را ضد زن می پندارند. بدجنسی جذابی که این حمید نعمتالله در این فیلمش کرده، همین است: ما یک رابطهٔ خیلی به خصوص بین دو شخصیت مشخص و دارای فردیت را پی می گیریم؛ اما در عین حال حس می کنیم ویژگی های این رابطه، قابل تعمیم به بسیاری روابط و شکاف های عاطفی دوران ماست».
پوریا در بخش دیگری از پاسخ به سوالات دانشجویان حاضر در سالن که می پرسیدند گربه نماد چیست، به طنز گفت: «از طرفی خیلی روشن است که وقتی مینا با گربه حرف می زند و مثلاً می گوید دست کم یک خداحافظی خشک و خالی می کردی، دارد همزمان به گربه و به کامران (کوروش تهامی) ارجاع می دهد. خوب است این اشاره ها را حالا و این همه سال بعد از طرح دیدگاه و کتاب خانم سوزان سانتاگ یعنی «علیه تفسیر»٬ لزوماً به معنای تمثیل و نماد نبینیم. چون دارد در دل روایت، کاربرد عینی هم پیدا می کند و صرفاً نمادین نیست. اما از طرف دیگر، این خیلی بامزه است که گربه به جای مادرشوهر می آید و زن به جای این که از این موضوع خوشحال باشد، ناراحت است! هر چه قدر هم که بگوییم زنی از گربه دل خوشی ندارد، بالاخره از مادرشوهر که بهتر است؛ نیست؟!»
نعمت الله در زمینهٔ همکاری دوباره با سهراب پورناظری به عنوان آهنگساز و همایون شجریان که دوترانه برای فیلم خوانده، اظهار داشت: «واقعاً از قبل و از روی نکات فرامتن تصمیم نمی گیرم. به دنیای خود فیلم و شخصیت محوری نگاه کردم و دیدم باز حال و صدای همایون شجریان برای وصف این احوال، بهترین انتخاب است. در مورد قطعهٔ اول که همایون روی فیلم می خواند و امیر پوریا به محاوره ای بودن متن ترانه و خراباتی بودن حال و هوای تصنیف اشاره کرد، به این فکر کردم که اشعاری با این ساختار زبانی مانند «پریا»ی شاملو یا «علی کوچیکه، علی بونه گیر» فروغ، همواره به دل مردم راه داشته اند. طبیعی است که با حساسیت و عکس العمل های احتمالی اهالی موسیقی سنتی، این کار برای همایون و سهراب پورناظری ریسک بود. نگرانی وجود داشت که بعد به آنها بگویند کار سخیف و عامه پسند کرده اید. اما خوشبختانه نتیجهٔ کار به قدر کافی متانت و وزانت خودش را دارد و البته برای خود من هم ریسک بوده. این که بگویند زن و گریه و جاده و تصنیف سوزناک، مثل فیلمفارسی است. خیلی دنبال ترانهٔ مناسب گشتیم و این شعر زنده یاد حسین منزوی درست انگ موقعیت مینای فیلم بود».
نعمت الله افزود: «کلاً از مشکلات ما در سینمای ایران این است که خیلی کم به سمت ریسک می رویم. در حالی که اگر ریسکی جواب بدهد، لذت کار برایمان چند برابر می شود و همین لذت به تماشاگر هم انتقال پیدا می کند. من حتی در رفتن به سراغ ژانرها و قالب های مختلف هم اهل قناعت کردن به کاری که قبلاً امتحان خودش را پس داده، نمی روم. حتی در مورد فیلمی از کارنامهٔ خودم که قبلاً جواب داده، تکرارش برایم لطفی ندارد. حتی معنایی ندارد».
لیلا حاتمی هم در همین زمینه گفت: «جالب این است که اصلاً فیلم «رگ خواب» یک جور ریسک جذاب بود. فیلم دارد با داستانی که زیادی آشنا و حتی معروف به کلیشه است، کار می کند ولی می بینید که نتیجه اش شبیه فیلم های کلیشه ای نیست».
حاتمی تمایز اصلی فیلم را «خیلی نزدیک شدن به احساسات درونی شخصیت زن و نگاه زنانه» دانست و اظهار امیدواری کرد که در اکران عمومی، «رگ خواب» فیلم موفقی شود.
عکس های میلاد بهشتی از این نشست را می توانید در اینجا ببینید
تاریخ انتشار :۵ اسفند ۱۳۹۵