الناز شاکردوست: بعد از بازی در «خفه گی» تا مدتها احساس گناه می کردم
سخت ترین سکانسی که یک بازیگر می تواند بازی کند لحظه ای است که دست به قتل زدمتریبون هنر: الناز شاکردوست درباره حضورش در فیلم خفه گی و بازی اش در این فیلم صحبت کرد. او ضمن اشاره به سختی های حضور در خفه گی اعلام کرد که یک بار نزدیک بوده غرق شود. او همچنین صحنه قتل در این فیلم را سخت ترین صحنه ای دانست که یک بازیگر می تواند بازی کند
الناز شاکردوست درباره نقشش رد خفه گی گفت: «شخصیت صحرا مشرقی از خودم خیلی فاصله داشت. یعنی ما هیچ وجه اشتراکی نداشتیم و این جسارت فریدون جیرانی را نشان داد که چطور جرات کند و نقشی را به من بسپارد که هیچ ربطی به من نداشت»
شاکردوست درباره سبک و ژانر خفه گی گفت: «سینمای خفه گی فضایی تقریبا مشابه با سینمای اکسپرسیونیستی دارد که واقعا سال هاست فراموش شده. زندگی در ریتم کندی که عامدانه از طرف کارگردان انتخاب شده در کنار دیالوگ های کاملا مینیمالیستی آن، توجه و اهمیت ویژه سکوت در ایجاد لحظه ها همه این ها فیلم خفه گی را کاملا متمایز کرده و البته یک چالش واقعا بی نظیر برای بازیگر ایجاد می کند
الناز شاکردوست درباره سیاه سفید بودن خفه گی گفت: زندگی در فضای کاملا رنگی و بعد سیاه سفید دیدن آن روی پرده یک حس خیلی خاصی را ایجاد می کند. حالا جدا از اینکه از لحاظ بصری آن اهمیت ویژه ای که سایه روشن روی طراحی صحنه و لباس گذاشت و فیلمبرداری ویژه این فیلم.خود اسم این فیلم از ابتدا روی دکوپاژ فضای ذهنی بیننده خیلی تاثیر می گذارد به خاطر اینکه تمام این فیلم در فضاهای داخلی می گذرد حتی در سکانس های پایانی که ما به فضای خارجی می رویم باز دوربین در فضای داخلی ماشین مانده یعنی جایی که پنجره ماشین کاملا بالاست هیچ جریان هوایی نیست و این ها همش می تواند آن حس خفه گی و آن احساس فضای خفقان آوری که قهرمان های فیلم دچارشند را بیشتر منتقل کند»
شاکردوست درباره تجربه سخت ترین سکانس زندگی اش در خفه گی گفت: «آن چیزی که باعث من با اعتماد کامل و بدون ترس از خفه گی همراه این فیلم بشوم فکر می کنم اتفاقا سختی ویژه این نقش بود و فیلمنامه خاصش
سخت ترین سکانسی که بازی کردم و فکر می کنم سخت ترین سکانسی که یک بازیگر می تواند بازی کند لحظه ای است که دست به قتل زدم و آن دختر را کشتم. نگاهم، عمق نگاهم بعد از آن لحظه و بعد از آن شب دیگر مثل قبلش نشد. همش احساس گناه می کردم تا مدت ها. هنوز هم همینطور. یک بار در دریا واقعا نزدیک بود که غرق شوم و واقعا معجزه شد یعنی این احساس را داشتم برای همین فکر می کنم تجربه ناخوشایند اینجا به کمکم آمد و تجربه بازی کردن در این نقش را برای من خیلی شیرین کرد. من فکر می کنم مخاطب می تواند با صحرا همراه شود و تا رسیدن به صحنه نهایی فیلم تجربه مشترکی را باهاش پشت سر بگذارد»
تاریخ انتشار :۱۳ آبان ۱۳۹۶