Ad


ساعد سهیلی: صورتم سوخت و مژه ها و ابروهایم از بین رفت

تریبون هنر: ساعد سهیلی که این روزها فیلم «روز صفر» را در حال اکران دارد، برای اولین بار از سوختن صورتش در راه بازیگری و سختی‌هایی که در راه رسیدن به سینما طی کرده حرف زد.

این بازیگر مشهدی سینما در رویداد حرکت انسانی که شامگاه گذشته، ۲۸ اردیبهشت‌ماه در مشهد برگزار شد، در رابطه با راهی که برای بازیگر شدن طی کرده است، اظهار کرد: از زمان کودکی عاشق بازیگری و برای تست دادن به دفترهای مختلف سینمایی مراجعه می‌کردم، اما به من اعتماد نمی‌کردند و معمولا نقش‌های خیلی کوتاه به من پیشنهاد می‌دادند. این روند تا سال ۱۳۸۷ ادامه پیدا کرد و آن زمان باید به سربازی می‌رفتم. برای سربازی به نیشابور اعزام شدم، خدمت را شروع کردم. در آنجا با یک فرد تهرانی آشنا شدم و جای خود را برای سربازی با عوض کردم و به تهران رفتم. پس از آن به شهرک سینمایی دفاع مقدس رفتم.

 

وی افزود: مسیر من تا آنجا خیلی دور بود. یعنی باید ۵ صبح از خواب بیدار می‌شدم و چند وسیله نقلیه سوار می‌شدم تا به محل خدمت برسم. روزانه ۶ ساعت در راه بودم و کارم آنجا این بود که گردگیری انجام دهم، چایی بریزم، زباله‌ها را آتش بزنم و سرویس‌های بهداشتی را نظافت کنم.

سهیلی تصریح کرد: زمان‌هایی که پست خود را ترک می‌کردم که فیلمبرداری سکانس فیلم‌های درحال تولید را تماشا کنم، تصور می‌کردم که شاید من می‌توانم بهتر از بازیگران آن فیلم‌ها بازی کنم، اما نمی‌دانستم این حس واقعی است یا نه و به خود مطمئن نبودم. فرمانده نیز برخی اوقات متوجه می‌شد که پست خود را ترک می‌کنم و اضافه خدمت می‌خوردم، اما به کارم ادامه می‌دادم.

 

ساعد سهیلی خاطرنشان کرد: یک روز که باید زباله‌ها را وسط بیابان آتش می‌زدم، به آتش خیره شده بودم، در فکر بودم و نمی‌دانستم که در زباله مواد منفجره قرار دارد. یکدفعه آتش منفجر شد و حس کردم که صورتم سوخته است. به آینه‌ای رسیدم و دیدم صورتم سیاه است و هرچه آب روی صورتم می‌ریختم پاک نمی‌شد. مژه‌ها و ابروهایم نیز کاملا از بین رفته بود. در آن شرایط نگران بودم و با خود می‌گفتم که تنها ابزار بازیگری من می‌تواند صورتم باشد.

این بازیگر ادامه داد: فرمانده اجازه داد که برای درمان از آنجا خارج شوم اما هیچ ماشینی آنجا من را سوار نکرد که به بیمارستان بروم و فریاد کشیدم که چرا هیچکس من را نمی‌بیند. بالاخره آن زمان گذشت، صورتم خوب شد و پس از خدمت برای نقش اول یک فیلم انتخاب شدم. گمان می‌کنم که آن روز که با صورت سوخته فریاد زدم خدا صدایم را شنید.

ساعد سهیلی بیان کرد: برای فیلمی که بازی کردم بهترین بازیگر جشنواره شدم و پس از آن فیلم گشت ارشاد را بازی کردم. سال ۱۳۹۱ به یک جشنواره خانه سینما رفتم و به جایزه گرفتن شهاب حسینی نگاه می‌کردم. من آن زمان به خود گفتم که ۵ سال بعد باید این جایزه را کسب کنم، اما ۲ سال بعد توانستم آن جایزه را کسب کنم و تندیس را مانند شهاب حسینی بوسیدم.

وی اضافه کرد: برایم جالب بود که چرا این خاطره را فراموش کرده بودم.

 

در صفحه اینستاگرام تریبون هنر با ما همراه باشید

تاریخ انتشار :۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

Notice: Undefined variable: user_ID in /home/tribune/domains/tribunehonar.com/public_html/wp-content/themes/v1/comments.php on line 92

نام




یادداشت آرشیو

  • فیوریوسا

    تریبون هنر: سال ۲۰۲۴ برای صنعت سینما با ناامیدی‌هایی در گیشه نیز همراه بود، با فیلم‌هایی که باوجود بودجه‌های کلان و انتظارهای بالا، در جذب مخاطبان ناکام ماندند و برخی از آثار بزرگ سال نه‌تنها نتوانستند هزینه‌های خود را جبران کنند، بلکه نقدهای منفی گسترده‌ای را نیز به همراه داشتند. […]

  • یک هیأت انتخاب پربحث برای فیلم فجر با نگاهی به رکورداران ۴۳ دوره

    تریبون هنر: ایسنا نوشت: معرفی اعضای هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر در حالی با واکنش‌های مثبت و منفی همراه بوده که هنوز مشخص نیست چه فیلم‌هایی متقاضی حضور در این رویداد شده‌اند و اگر اسامی این متقاضیان هم اعلام شود، شاید بتوان در آینده قضاوت منطقی‌تری درباره عملکرد هیأت انتخاب […]

  • فیلم زودپز؛ قدمی رو به جلو برای تمام چهره هایش

    تریبون هنر: زودپز ششمین فیلم سینمایی رامبد جوان در مقام کارگردان است. رامبد جوان به عنوان کارگردان، کارنامه قابل اعتنایی در عرصه سینما دارد. او در عمده فیلم هایی که ساخته توانسته نظر مثبت مخاطب را به خود جلب کند و فیلم هایش عمدتا ضمن موفقیت در گیشه، دارای شاخص […]

  • مرگ آلن دلون؛ روزگار سپری شدن زیبایی های ناب

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: آلن دلون، یکی از نمادهای زیبایی جهان بود. مرگش به یادمان می رود که ما در روزگاری سپری شده زندگی می کنیم، روزگاری سپری شدن زیبایی های ناب. مرگ آلن دلون هشدار زندگی است. انگار زندگی فریاد می زند: آهای، حواست باشه. آلن دلون هم […]

  • یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    یادداشت بابک نوری برای سعید راد
    دیگر از آن نسل طلایی کسی نمانده، جز بهروز خان

    تریبون هنر _ بابک نوری: اگر اون جوری که سینما رو به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می کنند نگاه کنیم خیلی از ماها با قهرمانها و ضدقهرمانهای سینمای قبل, عاشق و شیفته سینما شدیم و با اون‌ها مشق سینما کردیم … بهروزخان وثوقی ، ناصرخان ملک […]

Ad
Ad
Ad
Ad