Ad


گویی که سینمای ایران را به مسلخ برده اند و سربریده اند

یادداشت جعفر گودرزی (رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)

تریبون هنر _ جعفر گودرزی: چه بگویم؟ چه بنویسم؟ از چه بگویم که اتفاق ،چنان تلخ و هولناک است که قلم در وصفش می شکند. همچون دل ما که از شکستگی ها لبریز شده…چه عمرهای ناتمام،چه ماندن های سختی، چه رفتن های بی شتاب و بی رحمانه ای، چه آرزوهای نشکفته ای، چه مرگهای غریبی، چه قتلهای فجیعی، چه روزگار هولناکی، دلم ریش است و غمم بیش، سهمم از زیستن کابوس شده.

 

گویا داریوش مهرجویی ،خورشید سینمای ایران به زیر خاک می رود. نمی دانم چه مرگم شده و چرا اینقدر از رنج هایم قوی تر شده ام؟در این روزها دلم آشیان پرواز است و قفس قفس همه جا آشیانه می گیرد و مدام آتشی از شبنم وجودم زبانه می گیرد. غمگینم همچون شریان خون به جاری چشم‌ها. حس می‌کنم در خیابان خیال یک کوچه گمنامم. هنوز در شوک و بهت و حیرتم. بی‌شک یکی از قله های سینمای ایران را ناجوانمردانه از دست دادیم . بزرگ مردی که نه بیماری خاصی داشت و نه دلیلی برای مردن، و این از هر زهری تلخ‌تر است.چنین مرگ تراژیک و تلخی برای مهرجویی و همسرش نه در باور می‌گنجد و نه منصفانه‌ست.پایان او نمی‌توانست چنین دردناک و غمگین باشد. گویی که کل سینمای ایران را به مسلخ برده و سر بریده‌اند.خاطرات‌مان از آن مرد بزرگ تنها به اجاره نشین ها و پری و بانو و هامون و لیلا و مهمان مامان نمی‌رسد که او را با همه این‌ها دیدیم و شناختیم، اما کیست که با او سینما را زندگی نکرده باشد؟گفتن از مهرجویی و توصیف غمی که حالا و از پس شنیدن خبر مرگ دردناکش به آن دچارم کار ساده‌ای نیست.چنان که در رثای آتیلا نوشتن آسان نبود.

 

آن‌گونه که در غم فردوس عزادار و مبهوتم اما مرگ مهرجویی داغ ماندگاریست که بر پیشانی سینما می‌ماند تا وقتی که مسببان مرگش مجازات شوند. آن‌وقت است که شاید التهاب و بهت این ناسپاسی در مقابل خاطره‌سازی مردی به بزرگی مهرجویی جایش را به خرد شدن بغضی دهد که نفس‌گیر است و جان‌کاه. دلم می خواست می خوابیدم و در دوران دیگری بیدار می شد اما می دانم تحمل می رود و شب غم سر نمی آید. جایگاهش نور باشد آن‌گونه که سزاوارش است …

 

نویسنده: جعفر گودرزی (رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)

منبع: تریبون هنر

 

مطالب مرتبط:

لامینور؛ تکامل فلسفی موسیقی در سینمای داریوش مهرجویی

جعفر گودرزی: دست و قلم حق نویس شکستنی نیست

در صفحه اینستاگرام تریبون هنر با ما همراه باشید

تاریخ انتشار :۲۴ مهر ۱۴۰۲

برچسب‌ها:, ,
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • گویی که سینمای ایران را به مسلخ برده اند و سربریده اند / یادداشت جعفر گودرزی
    گویی که سینمای ایران را به مسلخ برده اند و سربریده اند
    یادداشت جعفر گودرزی (رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)

    تریبون هنر _ جعفر گودرزی: چه بگویم؟ چه بنویسم؟ از چه بگویم که اتفاق ،چنان تلخ و هولناک است که قلم در وصفش می شکند. همچون دل ما که از شکستگی ها لبریز شده…چه عمرهای ناتمام،چه ماندن های سختی، چه رفتن های بی شتاب و بی رحمانه ای، چه آرزوهای […]

  • نگاه فراجنسیتی؛ برگ برنده سریال رحیل

    تریبون هنر: هنرآنلاین در نقدی بر وجوه زنانه سریال رحیل نوشت: در سال های اخیر و با افزایش حضور بانوان در عرصه هنر و فیلم و سریال، طبیعتا نیاز به درام هایی انسانی که بر مدار ویژگی های بانوان ایران زمین استوار گردد، بیش از قبل شده و این که […]

  • سرگیجه آلفرد هیچکاک: از شکست در گیشه و ناسزای منتقدان تا تبدیل شدن به بهترین فیلم تاریخ سینما

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سال هاست که از سرگیجه به کارگردانی آلفرد هیچکاک به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان یاد می شود اما هنگامی که اکران شد، خیلی ها به این فیلم و هیچکاک تاختند و از آن به عنوان اثری بد و ضعیف یاد […]

  • نگاهی روان‌شناسانه به نقش «طناز طباطبایی» در بی رویا

    تریبون هنر: چند روزی است که فیلم «بی‌رویا» در پلتفرم های نمایش خانگی شده؛ فیلم داستان زن جوانی به نام رویا با بازی طناز طباطبایی است. رویا همراه همسرش بابک قصد مهاجرت به دانمارک را دارد. اما ناگهان دختر جوانی با بازی طناز طباطبایی که حافظه‌اش را از دست داده […]

  • نغمه های بازیگر؛ موسیقی در سینمای مسعود کیمیایی
    نغمه های بازیگر؛ موسیقی در سینمای مسعود کیمیایی
    یادداشت بابک صحرایی در فیلم امروز

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: موسیقی در سینمای مسعود کیمیایی شبیه بازیگر توانایی است که ایفای یکی از نقش‌های مهم را بر عهده دارد. توجه ویژه مسعود کیمیایی به موسیقی و استفاده کارآمد از آن و در ادامه تأثیرگذاری‌اش بر خود جریان موسیقی باعث رخ دادن دو اتفاق شده است. […]

Ad
Ad
Ad
Ad