حسن معجونی: تهران دیگر جایی برای زندگی نیست
با رفتن من حداقل یک ماشین از این شهر کم میشود و به سهم خودم میتوانم بار آلودگی را از روی دوش این شهر بردارمنگار حسینی _ حسن معجونی به جرگه هنرمندانی پیوست که مهاجرت معکوس کرده و قید تهران بی روح و خاکستری را زده است و برای زندگی به شهر رشت سفر کرده است. او در این سفر دغدغه هایش در عرصه تئاتر را هم با خودش به عنوان سوغاتی برده و امیدوار است که بتواند با این سوغاتی ها که تحفه پایتخت سیمانی است، هنردوستان رشت را به ماندن در شهرشان تشویق کند و مانع آمدنشان به تهران شود، او این روزها در تدارک روی صحنه بردن دو نمایش خرس و خواستگاری چخوف در پایتخت گیلان است. و این نمایش ها را آغازی نو برای فصلی نو در تئاتر این شهر می داند.
آقای معجونی آنطور که شنیدم این روزها برای زندگی به شهر رشت رفتهاید، چه شد که تصمیم به این مهاجرت معکوس گرفتید؟
رفتن من به رشت برای من و حتی دوستان نزدیکم موضوعی عجیب و ناگهانی نبود، از مدتها قبل به این موضوع فکر می کردم و دوست داشتم خارج از تهران زندگی کنم. به نظرم تهران دیگر جایی برای زندگی نیست. آلودگی هوا، ترافیک و شلوغی، روح زندگی را از این شهر برده است و همه ما را به آدم های مصنوعی بدل کرده است.
نگران نبودید با سفرتان به شهر رشت، گرد فراموشی روی نامتان بنشیند؟
راستش را بخواهید نه، من میخواستم به خودم و تهران لطف کنم، با خودم گفتم با رفتن من حداقل یک ماشین از این شهر کم میشود و به سهم خودم میتوانم بار آلودگی را از روی دوش این شهر بردارم. از طرفی می دانستم بعد از این همه سال کار در عرصه هنر، دوستانی که تمایل به کار با من را دارند با زندگی در رشت مرا فراموش نمی کنند و به سراغم می آیند. با خودم گفتم بسیاری از بازیگران برای حضور در پروژه ای به شهرستان می روند و خب اگر کار اجرایی به من خورد من هم به تهران می روم.
تکلیف کارگاه و کلاسهای بازیگری تان در عرصه تئاتر چه شد؟
من پنج شنبهها به تهران میآیم و کلاسهایم را تا شنبه برگزار میکنم و بعد از اتمام کلاسهایم دوباره راهی شهر رشت میشوم.
تا چه میزان دغدغههایتان را در عرصه تئاتر با خودتان به رشت بردید؟
همه دغدغههایم را با خودم بردم، یادم است وقتی میخواستم به شهر رشت بروم از طریق فیس بوک به علاقمندان تئاتر در شهر رشت اعلام کردم که در فلان تاریخ به کافهای می روم و از آنها خواستم که برای تبادل اطلاعات به آنجا بیایند تا بتوانیم با هم گپ بزنیم.
آمدند؟
بله، تعداد زیادی از آن دوستان آمدند و من از حضورشان واقعا هیجان زده شدم و انرژی گرفتم، بسیاری از آنها انگیزه و استعدادهای زیادی برای کار داشتند. ما جلسات زیادی را با هم برگزار کردیم و به تبادل اطلاعات پراختیم.
ماحصل این گفتگوها چه شد؟
خوشبختانه این دورهمیها نتیجههای بسیار خوبی داشت و ما چند سالن از رونق افتاده تئاتر در شهر رشت را دوباره احیا کردیم و برنامهریزیهای مفصلی را برای اجرا کار تئاتر انجام دادیم. از آن مهمتر جلوی مهاجرت برخی از این هنردوستان را به تهران گرفتیم، برخی از آنها میخواستند که برای ادامه فعالیت در عرصه بازیگری به تهران بیایند، من به آنها گفتم هر کاری را که باید، در این شهر انجام می دهم فقط قید رفتن به تهران را بزنید.
و آنها زدند؟
به هر حال بخش زیادی از آنها منصرف شدند، متاسفانه چون فضای مناسب برای آموزش و به دنبال آن کار در شهرستان ها وجود ندارد آنها برای ادامه کار راهی به جز آمدن به تهران ندارند ولی خب اگر شرایط کار برایشان در شهر خودشان فراهم باشد و نیازهایشان بر آورده شود چرا باید به تهران بیایند.
ظاهرا قرار است چند نمایش از گروه لیو را هم در شهر رشت به روی صحنه ببرید؟
بله، نمایش «خرس» و «خواستگاری» چخوف را قرار است در رشت به روی صحنه ببریم و کار بلیت فروشی آن هم به تازگی آغاز شده است. امیدوارم این نمایش ها بتواند ما را به آنچه که در جهت ارتقا و رونق گرفتن تئاتر در شهر رشت داریم نزدیک کند.
ما هم امیدواریم.
منبع: اختصاصی تریبون هنر
تاریخ انتشار :۲۹ تیر ۱۳۹۵