Ad

با شاگردهای دخترش رابطه داشت

اعترافات پدر بابک خرمدین: پس از قتل به آرامش رسیدیم

به خاطر کشتنش خدا را شکر می کنم

تریبون هنر: اعترافات پدر بابک خرمدین به صورت کامل منتشر شد. در اعترافات پدر بابک خرمدین گفته شده از روابط نامشروع پسرش با شاگردهای دختر ناراحت بوده. در جای دیگری عنوان کرده بابک پسرش همیشه آن ها را اذیت می کرده و حالا آرامش یافته اند. او حتی حمله خدا را شکر را برای مرگ پسرش به کار برده است.

 

دخترها را به اتاقش می برد و ما باید خدمات می دادیم

پدر بابک خرمدین در اعترافاتش ادعا کرده پسرش با شاگردهای دخترش روابط نامشروع داشته. او گفته: پسرم استاد دانشگاه بود و با توجه به شیوع کرونا به صورت آنلاین کلاس هایش را برگزار می کرد. او در هفته ۳ روز دخترانی را به بهانه اینکه دانشجو و از شاگردانش هستند به خانه می کشاند، به اتاقش می برد و ما باید به پسرمان خدمات می دادیم.

 

پس از قتل به آرامش رسیدیم و خدا را شکر می کنم

پدر بابک خرمدین دلایل دیگری را هم برای قتل پسرش عنوان کرده. او در ادامه گفته: پسرم از کودکی ما را اذیت می کرد و تا روز حادثه یک روز راحت از دست او نداشتیم. جانمان را به لبمان رسانده بود که دیگر تصمیم به قتل او گرفتیم. حالا پس از قتل به آرامش رسیدیم و بخاطر این اتفاق خدارو شکر می کنم.

 

بابک خرمدین و مادرش

 

یک بار می خواست با صندلی به سر مادرش بزند

اکبر ۸۱ ساله ادامه داد: پسرم بارها با من و مادرش درگیر شده بود. حتی یکبار قصد داشت با صندلی به سر مادرش بزند که من خودم را به آشپزخانه رساندم و مانع کار او شدم .

دیگر به تنگنا رسیده بودم. روز جمعه با بابک برای ورزش بیرون خانه بودیم و برای او خط و نشان کشیدم. گفتم حاضرم خودرویم را بفروشم و ارث تو را از خانه بدهم تا برای خودت یک خانه اجاره کنی و دیگر کاری به ما نداشته باشی. بابک با لبخند عنوان کرد که من هیچ جایی نمی روم و جسدم از خانه تان بیرون می رود.

وی افزود: خسته شده بودم. بابک را تهدید کردم که اگر نروی به یک نفر ۱۰ میلیون تومان می دهم که تو را ناپدید کنم. بابک هم ادعا کرد که من بابکم و کسی نمی تواند کاری بکند.

مادرش گفت او را بکشیم و من هم پذیرفتم

اکبر در خصوص چگونگی قتل گفت: وقتی به خانه آمدیم به همسرم گفتم که بابک رفتنی نیست. مادرش گفت او را بکشیم و من هم پذیرفتم.

وی افزود: ظهر جمعه بود، ناهار آبگوشت مرغ داشتیم که همسرم غذا را آماده کرد و برای بابک غذا ریخته بود. همسرم به اتاقم آمد گفت داخل ظرف غذا بابک قرص های خواب آور ریخته است. از آن زمان دیگر هوشیار بودم که نقشه را عملی کنم. بابک کلاس داشت و ناهار نخورد. شب هم گفت که غذا در بیرون خانه خورده و میل به غذا ندارد. فردا ظهر ناهارش را داغ کرد و خورد و بعد از آن روی مبل نشست.

 

 

با چاقو ۳ ضربه به سینه اش زدم

پدر بابک خرمدین ادامه داد: عصر بود که بابک نیمه بیهوش بود که از اتاق بیرون آمد، بابک از روی صندلی به زمین افتاد و چهار دست و پا به سمت آشپزخانه رفت. در کنار یخچال بود که پای او را با بند پوتین بستم و سپس بست کمربندی را دور گردنش انداختم. با کشیدن آن و قفل کردن بست کمربندی تلاش کردم تا او خفه شود. در این زمان با برداشتن چاقو ۳ ضربه به سینه اش زدم .

 

تکه تکه کردن جسدش ۷ ساعت طول کشید

وی افزود: همسرم شاهد صحنه قتل بود که پس از قتل به کمک همسرم جسد را به داخل حمام بردم. با چاقو و ساطور شروع به تکه تکه کردن جسد بابک کردم چون نمی توانستم جسد را از خانه بیرون ببرم.

اکبر ادامه داد: تکه های جسد را داخل ۸ کیسه زباله بسته بندی کردم. تعداد ۶ بسته را داخل ۳ چمدان گداشتم. ۲ بسته دیگر در همان کیسه های زباله بود. نزدیک به ۷ ساعت تکه تکه کردن و بسته بندی جسد پسرم طول کشید. بعد از آن همراه همسرم بسته ها را داخل آسانسور گذاشتیم و با هم به پارکینگ رفتیم.

این پدر ۸۱ ساله گفت: ۳ چمدان داخل صندوق عقب گذاشتم و ۲ بسته دیگر روی صندلی عقب خودرو گذاشتم و در ابتدا به سمت اکباتان رفتم و یکی از بسته ها را داخل سطل زباله انداختم و سپس به سمت آریاشهر رفتم و در ادامه به سعادت آباد رفتیم و بسته های دیگر را داخل سطل زباله انداختم و در آخر وقتی به شهرک اکباتان بازگشتم آخرین بسته را که داخل چمدان بود در فاز سوم شهرک اکباتان به داخل سطل زباله انداخته و به خانه بازگشتیم.

 

پشیمان نیستم و خدا را شکر می کنم

پدر بابک خرمدین در خصوص اینکه عذاب وجدان دارد و پشیمان است یا نه گفت: عنوان کرد که پشیمان نیستم و خدا را شکر می کنم و از لحظه ای که پسرم را کشتم به آرامش رسیدم و آرام شدم.

 

بابک خرمدین

 

قتل بابک خرمدین از زبان مادرش

ایران ۷۰ ساله مادر بابک خرمدین پیش روی بازپرس شفیعی گفت: بابک اذیت می کرد و یک روز راحت از دست او نداشتم. دوستانش که همگی خانم بودند را به خانه دعوت می کرد و مرا مجبور می کرد که از آنها پذیرایی کنم و حتی به او گفتیم ازدواج کن و از خانه برو اما نپذیرفت و حتی یکبار تصمیم گرفتیم به او فرصت بدهیم که دست از کارهایش بردارد اما بابک دست از رفتارهایش بر نمی داشت و هر روز ما را با رفتارهایش آزار می داد که دیگر با همسرم تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم.

 

قرص ها را من در غذایش ریختم

وی افزود: قرص ها را من در غذایش ریختم. بابک روزی که غذایش را خورد بی حال شد. من به اتاق رفتم که ناگهان صدای درگیری او و پدرش را شنیدم. وقتی از اتاق بیرون آمدم دیدم آنها با هم درگیر شدند. همسرم با چاقو ضربه ای به گردن بابک زد. سپس چند ضربه به سینه اش زد و بابک روی زمین افتاد.

مادر بابک خرمدین ادامه داد: به همسرم کمک کردم و جسد را به داخل حمام بردیم، در حمام باز بود و می دیدم همسرم جسد بابک را تکه تکه می کند.

 

بنا بر این گزارش، بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا پدر و مادر بابک خرمدین برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.

 

بیوگراقی بابک خرمدین را می توانید در اینجا بخوانید

تاریخ انتشار :۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

برچسب‌ها:
مطالب مرتبط



شما هم یک دیدگاه ارسال کنید
 

نام




یادداشت آرشیو

  • مینی سریال «بچه گوزن»؛ روایت هیجان انگیز یک رابطه سادومازوخیسمی

    تریبون هنر _ بابک صحرایی: سریال «بچه گوزن» داستان واقعی یک رابطه سادومازوخیسمی (آزارگری و آزارخواهی) است. مرد و زن هر دو گرفتار این بیماری روانی اند با این تفاوت که مرد ظاهری عادی و معمولی دارد اما به اندازه زن که رفتارش بیانگر آشفتگی روحی اش است، بیمار است. […]

  • نگاهی به تاثیر آیین و هنر مردمی در آثار سینمایی و نمایشی
    بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی با تعزیه ایرانی چه کردند

    تریبون هنر: تعزیه، این هنر عامه یکی از عمیق‌ترین هنرهای ایرانی است که در دوره مدرن توجه بسیاری از هنرمندان تراز را در شیوه‌های مختلف هنری به خود جلب کرده است، از جمله آن هنرمندان در سینما حداقل سه سینماگر با نوشتن و یا ساختن و یا الگوگرفتن از پیشنهادهای […]

  • یادداشت حامد حنیفی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه: بی اختیار اشک می‌ریختیم

    تریبون هنر: حامد حنیفی در یادداشتی درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی نوشت: من و اکثریت قریب به اتفاق حضار بی اختیار اشک می‌ریختیم. به گزارش تریبون هنر، حامد حنیفی، آهنگساز برجسته موسیقی ایران و منتقد موسیقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه نوشت: […]

  • بابک جهانبخش مرگ با طعم نسکافه به کارگردانی بابک صحرایی

    تریبون هنر: بابک جهانبخش، خواننده برجسته و توانمند موسیقی ایران، یادداشتی را درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» به کارگردانی بابک صحرایی منتشر کرد. به گزارش تریبون هنر، بابک جهانبخش در یادداشت خود درباره نمایش «مرگ با طعم نسکافه» و بابک صحرایی ر صفحه اینستاگرامش نوشت: بابک صحرایی فارغ از […]

  • رضا صادقی در مرگ با طعم نسکافه

    تریبون هنر: رضا صادقی در یادداشتی درباره نمایش مرگ با طعم نسکافه به نویسندگی و کارگردانی بابک صحرایی نوشت: رفتم چون رفیقم رو ذوست دارم و دعوتش برام محترم بود اما شگفت زده شدم به گزارش تریبون هنر، رضا صادقی خواننده برجسته و مولف موسیقی ایران در یادداشتی به تحلیل […]

Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad
Ad