تک خال در حفره و فریب جامعه توسط رسانه ها / نقد بابک صحرایی
تریبون هنر _ بابک صحرایی: تک خال در حفره به کارگردانی بیلی وایلدر فیلمی نوآر با بازی کرک داگلاس در نقش یک خبرنگار فرصت طلب است که طمعش او را در مسیر تلخ بی بازگشتی قرار می دهد.
تک خال در حفره از یک منظر، فیلمی درباره فریب جامعه توسط رسانه هاست. مردمی که با خبررسانی جهت دار یا دروغین آلت دست رسانه ها می شوند و رفتار هیجانی آدم ها باعث پیشبرد مقاصد رسانه ها می شود. پرداختن به جنجال های دروغینی که توسط رسانه ها ایجاد می شود سوژه فیلم های زیادی در هالیوود بوده و تک خال در حفره یکی از اولین و بهترین نمونه هایش است.
از سوی دیگر این فیلم درباره طمع انسان و پاگذاشتن روی اخلاقیات برای رسیدن به مقاصدش است که بدون شعارزدگی و با تحلیل روانشناختی خوبی بیان شده است. روزنامه نگاری که به دنبال شهرت است، مردی که به دنبال یافتن عتیقه هایی از سرخ پوستان در دل یک کوه است و زنی که سودای زندگی بهتر و رهایی از زندگی کسالت بار با همسرش را دارد در بزنگاهی از تقدیر به نقطه مشترکی می رسند. طمع آن ها در بستر بی اخلاقی رسانه ها و ساده لوحی مردم امکانی برای بروز پیدا می کند و هرچه جلوتر می روند بیشتر در باتلاقی که خود ساخته اند قرار می گیرند.
شخصیت پردازی خوب کوئیک تیتام با بازی کرک داگلاس از نقاط قوت فیلم است. سناریوی خوب و بازی درخشان کرک داگلاس باعث شده این شخصیت با دو سکانس ابتدایی فیلم تبدیل به پرسوناژی جذاب و کنجکاوی برانگیز شود. در ادامه پا به پای پیشرفت داستان، وجوه مختلف شخصیتی این خبرنگار با بازی خوب کرک داگلاس برای مخاطب عیان می شود و گره های داستان طرح و حل مشوند. بیلی وایلدر در یکی از بهترین فیلم هایش توانایی های خود در میزانسن، قاب بندی ها و در کل کارگردانی هوشمندانه را به رخ کشیده است.
تک خال در حفره یا ترجمه بهترش برگ برنده، در زمان اکران با استقبال خوبی از سوی منتقدان روبرو نمی شود اما در گذر زمان به ارزش هایش توجه می شود و امروز این فیلم را یکی از بهترین فیلم های بیلی وایلدر و فیلم های نوآر در دهه ۵۰ میلادی می دانیم.
داستان فیلم بر اساس دو حادثه واقعی نوشته شدهاست که با هم تلفیق شده و تبدیل به قصه تک خال در حفره شده اند. داستان اول مربوط به گیرافتادن «فلوید کالینز» در معدن ماسه بر اثر زمینلرزه است که در سال ۱۹۲۵ اتفاق می افند. پس از این اتفاق روزنامه «کوریرژورنال» خبرنگارش «ویلیام برک میلر» را به محل حادثه می فرستد و این خبرنگار گیرافتادن فلوید کالینز در معدن را به داستانی غمانگیز و در ابعاد ملی تبدیل می کند. فلوید قبل از نجات می میرد اما ویلیام برک میلز جایزه پولیتزر را دریافت می کند. نام فلوید در فیلم از همین رویداد گرفته شدهاست. رویداد مربوط به مردی سی ساله است که در چاه می افتد و در طول عملیات نجاتش هزاران نفر به تماشای این رویداد می آیند اما او هم از قبل از نجات می میرد. این اتفاق در سال ۱۹۴۵ در کالیفرنیا رخ می دهد.
بیلی وایلدر این فیلم را در سال ۱۹۵۱ می سازد. فیلم نامزد بهترین فیلمنامه در اسکار می شود اما موفق به کسب آن نمی شود. اسکار بهترین فیلمنامه به فیلم موزیکال یک امریکایی در پاریس نوشته آلن جی لرنر و کارگردانی وینسنت مینلی می رسد.
نویسنده: بابک صحرایی
منبع: تریبون هنر
تاریخ انتشار :۲۹ خرداد ۱۴۰۰