امیر پوریا: کیارستمی فیلمسازی صرفا واقع گرا نبود / حامد بهداد: می دانستم که این برنامه را از دست نمی دهم / همایون ارشادی: کیارستمی یک فیلسوف بود
نشست هنر کیارستمی به روایت امیر پوریا با حضور همایون ارشادی، حامد بهداد، بابک صحرایی و هوشنگ گلمکانی برگزار شدتریبون هنر: نشست «هنر کیارستمی به روایت امیر پوریا» با حضور همایون ارشادی، حامد بهداد، بابک صحرایی و هوشنگ گلمکانی با استقبال خوبی در پردیس چارسو برگزار شد. گزارش ویدئویی و متنی و عکس های این نشست را می توانید به طور اختصاصی در تریبون هنر ببینید و بخوانید
استقبال بسیار خوب از این نشست باعث شد که بسیاری از حاضران مجبور شدند با نشستن به روی پله های گوشه های سالن و یا به صورت ایستاده برنامه را تماشا کنند
پوریا در ابتدا تأکید کرد این جلسه بنا ندارد عباس کیارستمی را بهانهای برای مطرح کردن خود قرار بدهد و شناخت بیشتر این فیلمساز هدف اصلی این جمع است.
روایت امیر پوریا از هنر کیارستمی در شش بخش اصلی و یک بخش میانی روایت شد که عبارتند بود از: «واقعیت و انتزاع»، «تعهد اجتماعی، نگرش جهانی»، «بازیگر، نابازیگر، حذف کارگردان»، «سینما به چه بهایی (میان بخش)»، «سینمای نامتعارف»، و «متفاوت، بودنی است و نه شدنی».
امیر پرویا در خلال پخش فیلم هایی از کیارستمی و مصاحبه هایی با او به تحلیل این سینماگر از زوایای کمتر دیده شده می پرداخت و تعاریف تازه ای از او ارائه داد.. بخش هایی از گفته های امیر پوریا در این نشست را با هم بخوانیم:
_ در اولین بخش برنامه که اسمش واقعیت و انتزاع است به مساله ای می پردازیم که همچنان یکی از بزرگ ترین سوء تفاهم ها درباره عباس کیارستمی است. بر خلاف آنچه همه فکر میکنند کیارستمی فیلمسازی صرفا واقعگرا نبود، چراکه او همیشه بر اهمیت حقیقت تأکید میکرد و حقیقت، امری است فراتر از واقعیت. واقعیت آن چیزی است که رخ داده و دیدنی است اما حقیقت آن چیزی است که وجود دارد و شاید هر کسی قادر به دیدن آن نباشد. بنابراین، یک مستند میتواند دروغ بگوید و یک فیلم داستانی، گاهی حقیقت را میگوید.
_ موضوع این است که نوع نگاه او دایر بر شکلی کنترل اتفاق در قاب بود که به نظر چیدمان شده نیاید اما در عین حال بسیاری اوقات با همین چیدمان شده به نظر رسیدن شوخی تعمدی می کرد مانند اتفاقاتی که در فیلم کلوزآپ دیده می شود از جمله قطع و وصل تعمدی و خودخواسته صدا در سکانس موتور سواری سکانس های انتهایی فیلم
_ پیش از انقلاب اتهام چپ ها، متمایلین به کمونیست به فیلم کیارستمی این بود که به حد کافی اجتماعی نیست. بعد از انقلاب این ماجرا گسترش پیدا کرد
_ نابازیگر از نگاه کیارستمی معنایی در مقابل معنای لفظ بازیگر ندارد و اگر کسانی از آن به مثابه یک توهین استفاده میکنند این موضوع به برداشت بسیار نادرست خودشان برمیگردد
در طول برنامه گفتگوهایی از آیدین آغداشلو، شهره آغداشلو، جاناتان رزنبام، فرخ غفاری، خسرو دهقان، مسعود فراستی و … نیز پخش شد که این افراد نظرات شان درباره عباس کیارستمی را بیان می کردند
حامد بهداد که از حاضران در این نشست بود درباره عباس کیارستمی گفت: میدانستم که این برنامه را از دست نمیدهم. اگر قرار باشد در مورد احساس شخصی خودم نسبت به کیارستمی صحبت کنم باید بگویم او را به مرور شناختم. ضرباهنگ معرفت نسبت به ایشان در من، ضرباهنگی ناگهانی و تند نبود. من ایشان را حتی به سبب تماشای فیلمهایش نبود که به خوبی شناختم، چراکه شاید سینما را جور دیگری شناخته بودم یا سینمای دیگری را دوست میداشتم. با دیدن آقای کیارستمی و آشنایی با خود ایشان بلافاصله طرز تلقی من از این فیلمساز و به خصوص سینمای او عوض شد. در اوایل سالهای کاریم بود که از ایشان دعوت به همکاری داشتم . افتخاری بود که نصیب من شد و خیلی لذت بردم.
بهداد همچنین گفت: شناختی که عباس کیارستمی از جهان شخصی خودش داشت برای من خیلی اهمیت داشت. مرور آثار او دوباره به من خواهد افزود . شاید من شناخت مکفی از هنر و ادبیات و سینما و تئاتر و … ندارم اما آنقدری میفهمم و میدانم و درک میکنم که ما تحت هر شرایطی باید این موجود یگانه را حفظ میکردیم. حالا رفتن و نبودن اون درسی بزرگ را برای ما باقی گذاشته است. فیلمهایی که برای دانشجویان و علاقمندان به سینما گذاشته برای دیگر اقشار جامعه هم مفید است اعم از تحصیل کردهها و تحصیل نکردهها. این برنامه یک اسکرین شات جامع و مفید بود و من حقیقتا لذت بردم. کیارستمی را باید به همین شکل کوتاه و فشرده به همه شناساند. این موضوع حقیقت یک حسرت را ثابت میکند و اینکه ای کاش نگهاش میداشتیم. تحت هر شرایطی باید از این گوهر یگانه محافظت میشد. حالا با دیدن این فیلمها در چنین برنامههایی و با شناسایی مجدد ایشان یا شناسایی او توسط دیگر اقشار جامعه ، آنان، آن ای کاشی را که امروز فریاد میزنیم درک میکنند. آن روز میفهمند که قصد ما نه اهانت است و نه توهین و نه پرخاش. این فقط یک فغان است. این آخرین عکسالعمل ماست. این عجز ما و اینکه دیگر دستمان به هیچ کجا بند نیست آخرین عکسالعمل ماست. اگر مردم این فیلم را ببینند و در جلساتی مشابه شرکت کنند شاید ما را درک کنند.
همایون ارشادی یکی دیگر از حاضران این جلسه نیز گفت: خیلی از این صحنههایی که دیدم یک جور تداعی معانی بود. یادم میآید یک ماه قبل از اینکه «طعم گیلاس» را شروع کنیم تقریبا هر شب با هم معاشرت داشتیم. او در واقع میخواست مرا بشناسد و همان شخصیت را توی فیلم بگذارد.کیارستمی کارگردانی است که خیلیها بعد از مرگش به این فکر افتادند که فیلمهای او را تماشا کنند. این خوب است اما بهتر این است که او را از تمام جهات شناخت، مثل کاری که امیر پوریا در این جلسه کرد. عباس کیارستمی یک فیلسوف بود و در تمام دنیا ما سینماگر فیلسوف دیگری را سراغ نداریم. یک چیزهایی هست که همه ما میبینیم اما انگار کیارستمی یک جور دیگر میدید. گویی چهار چشم داشت. در موردش میگویند زود رفت اما این درست تر است که هر وقت، میرفت زودهنگام بود.
در ادامه فیلم این گزارش با فیلمبرداری محسن فاتح پور و تدوین آبتین حسینی را می توانید به صورت اختصاصی در تریبون هنر ببینید
تاریخ انتشار :۲۰ شهریور ۱۳۹۵