مصاحبه بابک صحرایی با مرحوم فریبرز صالح: سفیر را بدون امکانات و با رنج بسیار ساختم
دو بار برای ساخت «روز واقعه» قرارداد بستمتریبون هنر _ بابک صحرایی: در محرم سال ۱۳۸۹ شمسی، سردبیر و ناشر ماهنامه هفت نگاه بودم و تصمیم گرفتم گفت و گویی با فریبرز صالح، کارگردان فیلم خاطره انگیز «سفیر» داشته باشم. به سختی توانستم پیدایش کنم. سال ها بود که از فیلمسازی فاصله گرفته بود و با هیچکدام از اهالی سینما ارتباطی نداشت. وقتی تلفنش را پیدا کردم و با او تماس گرفتم، با بغض و شوقی توامان گفت فکر نمی کردم جوانی هم سن و سال تو، دنبال گفت و گو با منی باشد که همه فراموشش کرده اند. گفت سال هاست که تصمیم گرفته درباره «سفیر» صحبت نکند و اما به حرمت علاقه ات و اینکه توانسته ای پیدایم کنی برای آخرین بار درباره «سفیر» حرف می زنم. گفت دوست دارد پاسخ هایش به سئوال هایم را کتبی بنویسد. سئوال ها را برایش فرستادم. به همراه پاسخ به سئوال ها، نامه زیبایی هم برای خودم فرستاد که به یادگار نگه داشته ام.نامه ای خصوصی درباره رنج هایش برای علاقه اش به سینما و خوشحالی اش بابت حرمتی که برایش قائل بوده ام.
بعد از انتشار مصاحبه تماس گرفت و به شوخی گفت: «همه فکر می کردند مرده ام. شما برای ما دردسر درست کردی»
فریبرز سال در بهمن ماه ۱۳۹۴، در ۷۱ سالگی درگذشت. او به گفته خودش، پیش از این مصاحبه، تنها یک یا دوبار درباره سفیر صحبت کرده و این گفت و گو، آخرین حرف های به یادگار مانده اش درباره این فیلم است.
چه شد که تصمیم به ساخت فیلم سفیر گرفتید و با توجه به امکانات اندک آن دوران مراحل ساخت این فیلم چگونه سپری شد؟
از طرف مرحوم شهید یوسف کلاهدوز که از فرماندهان زبده و ارشد سپاه بوده و علاقمندبه هنر هفتم دعوت شدم تا فیلمی در ارتباط با واقعه نینوا بسازم. البته جنبه هنری و کلاسیک این موضوع مربوط می شد به مقدمات و حواشی در این واقعه که در انظار عموم مخفی و ناشناخته مانده است. من محور سوژه را قیس بن مهر دادم که به عنوان سفیر از طرف حضرت امام حسین (ع) نزد اهالی کوفه می رود. اما آنچه بیشتر از هر چه برایم اهمیت داشت جذابیت و عمق تصاویری بود که بتواند فضا و زمان و روابط آن مقطع خاص تاریخی را به خوبی نشان دهد و مخاطب کاملا آن را حس کرده و در خود حل کند. اما همانطور که گفتید در آن زمان هیچگونه امکانات فنی و تدارکاتی که امروزه فراوان است وجود نداشت. حتی مشوق. هنوز حوزه هنری و بنیاد فارابی بر پا نشده بودند که این همه تجهیزات مدرن فراهم باشد. با دوربین های کهنه و پر سروصدا و چراغ های فرسوده زمانی که سی سال از آن گذشته. این کار را با رنجی فرساینده انجام دادم که هنوز بعد از سه دهه گاه خاطرم را با همه لذتش آزار می دهد.
وقتی پس از ۲۹ سال به این فیلم نگاه می کنید چه احساسی به آن دارید؟
فیلم سفیر یادگاری عزیز و ماندگار از دوران جوانی و اوج شور و عشقم به فیلمسازی بود. طبعا مثل زادگان خودم به آن عشق می ورزم، خوشحال می شوم وقتی می بینم هنوز هر ساله به عنوان اثری طرفه و عزیز در ایام خاص پخش می شود و مردم همچنان با اشتیاق آن را نگاه می کنند.
قرار بود فیلم سینمایی روز واقعه توسط شما کارگردانی شود. دلیل منتفی شدن ساخت این فیلم چه بود؟
روز واقعه برای ساخت، پرونده حجیم و غیر متعارفی دارد. اولین کاندیدا برای کارگردانی آن من بودم، توسط تهیه کننده ای که مجذوب سفیر شده بود و می خواست با روز واقعه اثرات مفید مثل سفیر را برای خود بهره برداری کند، اما ظاهرا در آن زمان توان تدارک هزینه کار را نداشت. من دوبار برای کارگردانی این فیلم قرارداد بستم، دوبار پیش قسط گرفتم. مدتها صرف تدارکات و پیش تولید آن شد، اما پس از پیداکردن لوکیشن های مناسب فیلمنامه، به دلیلی که گفتم و دلایل دیگر انجام آن میسر نشد. فیلمنامه چند بار دست به دست شد تا بالاخره به هدایت فیلم رسید.
سطح آثار ساخته شده با مضامین مذهبی در قالب فیلم سینمایی و سریال را در ۳۰ سال اخیر چگونه می بینید؟
سینما در یک قوس بلند که به نقطه ای مطلوب نزدیک شد از سوی دیگر نزول کرد و به وضعیتی رسید که حال می بینیم. هیچ اسمی برای این وضعیت نمی گذارم ولی همین قدر می گویم استعداد و ذوق و ظرافت و کمال ایرانی بسیار شریف تر و بالاتر از آن است که حاصلش این باشد که امروزه شاهد آن هستیم. آثار مذهبی هم همین وضع را دارد. بعد از اولین فیلم مذهبی بعد از انقلاب اتفاق چندان مهمی در حوزه فیلم های مذهبی نیفتاده است. البته سریال های سنگین و بسیار پر هزینه ای که تلویزیون با گشاده دستی برای شان مایه می گذارد، علیرغم نقاط قوت در مقاطعی از آن ها، چندان هم رسا و گویای عمق مضامین خود نیستند. با این هزینه های هنگفت باید آثاری بدیع تر و تاثیر گذارتر ساخته و پرداخته شود.
در صفحه اینستاگرام تریبون هنر با ما همراه باشید
تاریخ انتشار :۱۵ مرداد ۱۴۰۱