انتقاد شدید علی سرابی به خشکسالی و دروغ: شما میتوانید باور کنید که گلزار و پگاه آهنگرانی خواهر و برادر باشند؟
اگر من این فیلم را میساختم حتی به قیمت اکران در هنر و تجربه، از بازیگران غیرچهره استفاده میکردم و هزینههایم را پایین میآوردم. به نظرم آن وقت به درام اثر کمک میشد.تریبون هنر: علی سرابی که از بازیگران شناخته شده تئاتر است و این روزها فیلم «خشکسالی و دروغ» با بازی او بر پرده های سینماست انتقادات بسیاری به این فیلم دارد. او از استفاده ابزاری از ستاره ها و نادیده گرفتن هنرمندانی همچون خودش بسیار ناراحت است و معتقد است بازیگران فیلم خشکسالی و دروغ بسیار بد انتخاب شده اند و فیلمی که می توانسته اثر درخشانی باشد، تبدیل به فیلمی معمولی و سطحی شده است.
علی سرابی درباره روند تولید خشکسالی دروغ می گوید:
در طول تهیه، تولید و حتی هنگام پخش فیلم خیلی اذیت شدم
فیلم «خشکسالی و دروغ» اولین پروژهی سینمایی بود که در آن نقش اصلی بازی کردم و با وجود اینکه آن را خیلی دوست داشتم، اما در طول تهیه، تولید و حتی هنگام پخش فیلم خیلی اذیت شدم. به همین دلیل به نظرم «خشکسالی و دروغ» تجربهای سخت و درعین حال جالب بود که البته بیشتر سختیاش بخاطر حاشیههایش به وجود آمد.
نگاه تجاری کارگردان به فیلم لطمه زد
واقعیت این است که من این موضوع را بعدها هم میتوانستم متوجه شوم و آن هم این بود که تهیهکننده و کارگردان فیلم به دنبال چهرههای مطرح سینما بودند. من هم ابتدا شنیدم که قرار بود از چهرههای شاخص سینما استفاده شود ولی اصرار و پافشاری شخص آقای یعقوبی (نویسنده) بود که من این نقش را بازی کنم. البته این را بگویم که بخش عمدهای از هنر به ویژه آنچه ما انجام میدهیم، شانس است. به نظرم کارگردان این فیلم میتوانست از این موقعیت استفادهی خیلی بهتری بکند ولی انگار بیشتر نگاه تجاری وجود داشته که به کار لطمه زد. با این حال آنچه پیش آمد یک قدم مثبت برای تئاتر است و کم و کاستیهایش را که کنار بگذاریم، این اتفاق خوبی است که یک اثر تئاتری به سینمایی تبدیل شده است و همیشه تأکید کردهام که خوشحال میشوم اگر در هر جای این مملکت کاری برای تئاتر انجام میشود، در آن مشارکت داشته باشم
خشکسالی و دروغ یک فیلم معمولی و غیر آزاردهنده است
نظر شخصیام این است که یک فیلم معمولی و غیر آزاردهنده است، ولی وقتی آن را میبینیم خوب متوجه میشویم که فیلم میتوانست اثر خیلی بهتر و پربینندهتری باشد که الان متأسفانه نشده است. با این حال تاکید میکنم که نمیتوان گفت که فیلم ضعیفی شده است، چون براساس فیلم نامه، داستان به شکلی است که میتوان آن را دنبال کرد.
وقتی یک درام به درستی درک نشود، شکل ناقصی از آن اتفاق میافتد و این چیزی است که در «خشکسالی و دروغ» افتاده
وقتی یک درام به درستی درک نشود، شکل ناقصی از آن اتفاق میافتد و این چیزی است که در «خشکسالی و دروغ» افتاده و به نظرم کارگردان فیلم برداشت متفاوتی از فیلمنامه داشت. همین موضوع در انتخاب بازیگر، دکوپاژ، تدوین و حتی در نوع تبلیغات و اکران هم تأثیر میگذارد. با این وجود تاکید میکنم که پدرام علیزاده دوست من و آدمی بسیار محترم است، اما بخش عمدهای از ممیزیهای بسیار کوتهفکرانه آسیبهای زیادی را به فیلم وارد کرد.
در نسخهی سینمایی خشکسالی و دروغ بیشتر به حواشی پرداخته شده است.
من قبلا هم سینما رفتهام و فیلمهایی را دیدهام که نسبت به اندیشهی مسوولان اصلا نباید پخش شوند، ولی نمیدانم چرا در این فیلم چنین سانسوری اتفاق افتاد. آن هم در شرایطی که خود آقای یعقوبی به دلیل ملاحظه و پیشبینیای که داشت برخی موارد را در نظر گرفته بود. سانسور و نظر کارگردان روی این درام اثرگذار بود در حالی که در تئاتر این اتفاق نیفتاد، چون در تئاتر، نویسندهی متن کار، کارگردان هم بود و در میزانسن و انتخاب بازیگر اشراف خیلی خوبی داشت. بنابراین به طور خلاصه بگویم که در نسخهی تئاتری حرف متن خیلی واضح گفته میشود، ولی در نسخهی سینمایی بیشتر به حواشی پرداخته شده است.
بخشی از این اتفاق برمیگردد به ممیزیکنندههایی که نمیدانم چرا این قدر ممیزی کردند! « ۲۵ » خودش کلمه سانسور بوده ولی گفتند که این واژه را استفاده نکنید. آن زمان محمد یعقوبی ایران نبود. گفتند ۲۵ را اصلا نگویید که یعقوبی گفت ۲۷، بعد آنها کتاب قانون را ورق زدند و گفتند نه ۲۷ هم نمیشود چون به مسئلهی دیگری اشاره داشت و در نهایت پیشنهاد” ۲۰ و چند” را دادیم. با این حال من هم معتقدم که این قصه در سینما درک نمیشود ولی در تئاتر تماشاگر متوجه میشود.
همکاری با گلزار تجربه خوبی بود اما با مهدی پاکدل خیلی راحت تر بودم
بازیهای قابل قبول و خوبی از آقای گلزار و خانم آهنگرانی دیدیم و برای من تجربه خوبی بود که با آقای گلزار کار کردم چون ارتباط خوبی داشتیم و خیلی راحت با هم تمرین میکردیم، ولی اگر بخواهم در بین تئاتریها مقایسه کنم با مهدی پاکدل خیلی روی صحنه راحتتر بودم، آن هم به این دلیل بود که طبق گفته یعقوبی. نقشها را از همان اول براساس من و پاکدل نوشته بود و به نظرم آن نسخهی اول خیلی درست بود.
اگر قرار بود من انتخاب بازیگران را انجام دهم، هرگز این انتخابها را نداشتم
واقعیت این است که اگر قرار بود من انتخاب بازیگران را انجام دهم، هرگز این انتخابها را نداشتم. آن هم به چند دلیل، از جمله اینکه در سینما نمیتوان به مخاطب دروغ گفت و همه چیز در پردهی سینما خیلی واضح و صادقانه دیده میشود. مثلا شما میتوانید باور کنید که گلزار و آهنگرانی خواهر و برادر باشند؟ البته این دلیل عامیانه است و از لحاظ سنی هم نمیتوان او را انتخاب کرد، ولی به هر حال از نظر تهیهکننده و کارگردان، تبلیغات فیلم و بهتر دیده شدن آن این انتخاب صورت گرفت. تا جایی که خود کارگردان میگفت، اگر بجز گلزار کس دیگری انتخاب میشد (چون افراد دیگری را در نظر داشتند)، این فیلم به احتمال زیاد در گروه هنر و تجربه اکران میشد و از این نقطه نظر کارگردان کاملا درست میگوید یعنی در مناسبات اکران و سینمادارها ممکن بود چنین اتفاقی بیفتد. با این حال تمام اینها را در حالی میگویم که بسیار راضی هستم از اینکه آقای گلزار در فیلم بازی کرد. از او چیزهای زیادی یاد گرفتم، چون در سینما بسیار مسلط است و خیلی خوب دوربین و قابها را میشناسد.
یک نکتهی دیگر را هم اضافه کنم. اصلا حضور آقای گلزار برای سینما همین است و سینما به چنین بازیگرانی نیاز دارد. خیلی جاهای دنیا مردم اصلا به نام بازیگر یک فیلم را میشناسند. ضمن اینکه حضور محمدرضا گلزار در «خشکسالی و دروغ» حتی اسم محمد یعقوبی و متن او را در سینما بر سر زبان میاندازد.
اگر من این فیلم را میساختم حتی به قیمت اکران در هنر و تجربه، از بازیگران غیرچهره استفاده میکردم و هزینههایم را پایین میآوردم. به نظرم آن وقت به درام اثر کمک میشد.
تاریخ انتشار :۹ آبان ۱۳۹۵